چکیده:
هدف این تحقیق بررسی دلایل حمایت ایران از حزب الله و تاثیرات آن بر ابعاد مختلف امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از نظریه های سازه انگاری و نوواقع گرایی است. از این رو این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که چرا جمهوری اسلامی ایران از حزب الله لبنان حمایت می کند؟ فرضیه مقاله نیز عبارت است از اینکه حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزب الله در راستای تامین ابعاد مختلف امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، یعنی امنیت فیزیکی و امنیت هویتی آن است. نتایج مقاله با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی حاکی از آن است که در عین ضروری بودن استفاده از دو نظریه برای تحلیل موضوع، با نظریه سازه انگاری و نوواقع گرایی به ترتیب می توان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری ابعاد امنیت هویتی و امنیت فیزیکی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را از این رابطه تحلیل کرد.
This article is aimed at the study of reasons why Iran supports Hezbollah and what implications this will entail on various aspects of Islamic Republic of Iran's national security through the application of constructivist and neo-realistic point of view. Therefore, this study seeks to find an answer for this main inquiry why Islamic Republic of Iran supports Hezbollah of Lebanon? The hypothesis of this article is that Islamic Republic of Iran supports Hezbollah to provide different aspects of its security namely physical security and the security of its identity. Findings of this article using descriptive analysis implies that while it is necessary to apply these two theories to analyze the subject, with constructivist and neo-realistic theories, the influence on different aspects of security of identity and physical identity and influence by these two can be analyzed respectively.
خلاصه ماشینی:
این امر نیز ناشی از آن است که بر اساس هنجارهای موجود در متون مذهب تشیع، واحد تحلیل نه دولت، بلکه امت اسلامی است؛ زیرا از جمله هنجارهای مورد تأکید این مذهب، عدالتطلبی است که به نوعی ارزش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است، یکی از بازتابهای عملی آن را میتوان در حمایت از مسلمین جهان و جنبشهای آزادیبخش و به طور ویژه حمایت از حزبالله مشاهده کرد که از نظر نظام سلطه در تقابل کامل با امنیت اسرائیل است.
(مهتدی، 1385: 176) در این جهت است که اگر به ماهیت اسلامی و شیعی نظام سیاسی کنونی ایران توجه گردد و تفسیر فراملی از امنیت در ابتدای انقلاب توسط جمهوری اسلامی ایران نیز مورد ملاحظه قرار گیرد به خوبی میتوان علت اتخاذ سیاست حمایت ایران از حزبالله لبنان را در دهه 1360 شمسی و در زمان تجاوز اسرائیل به لبنان درک نمود.
(جعفری، 1389: 48 ـ 23) با استفاده از نظریه توازن تهدید باید گفت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و جنبش حزبالله به عنوان یک بازیگر غیردولتی به علت اینکه از جانب اتحاد استراتژیک اسرائیل آمریکا ـ و سایر متحدانشان ـ بیشترین تهدید را تصور نمودهاند حتی موجودیت و منافع سیاسی ـ امنیتی خود را با تهدید فوری مواجه دیدند و برای موازنه و مقابله با آنها به ایجاد اتحاد و ائتلاف اقدام نمودهاند.
(دهقانی فیروزآبادی، 1391 الف: 114 ـ 113) در این راستا میتوان گفت اتحاد استراتژیک ایران با حزبالله و سوریه که نوعی موازنهسازی برونگرا است در جهت حصول منافع مشترک سیاسی ـ امنیتی در منطقه و در سطح نظام بینالملل و برای مقابله با تهدیدات ناشی از ائتلاف و اتحادهای طرف مقابل یعنی آمریکا و اسرائیل و متحدان منطقهای و فرامنطقهای آن بوده و هست.