چکیده:
در مکتب تشیع، امامان علیهم السلام ادامه دهنده رسالت پیامبر اکرم (ص) به شمار می آیند. تعیین نقش ایشان در ادامه دادن رسالت یادشده از مسائلی است که همواره مورد پرسش اندیشوران بوده است. با توجه به آموزه انکارناپذیر خاتمیت، این مساله باید به گونه ای پاسخ داده شود که از امامان، پیامبرانی دیگر نسازد. این نوشتار تاملی در این مساله است. نگارنده با جستجو در آیات و روایات معتبر، بدین نتیجه دست یافته که امامان علیهم السلام نه شان تشریع دین دارند و نه شان دریافت دین، بلکه ایشان تمام دین را از شخص پیامبر یا امام پیشین دریافت داشته، برای مردم بیان کرده و به تفسیر و تاویل می پردازند.
خلاصه ماشینی:
اما سخن آن است که چگونه میتوان دینی که بخشی از معارف آن علی الفرض گفته نشـده، را دینی کمالیافته دانست ؟ آیا اکمال دین با این فرضیه سازگار است ؟ در پاسخ باید گفت اساساًروز اکمال دین ، چه اتفـاقی رخ داد کـه خداونـد اکمـال دیـن را اعلام نمود؟ آیا معرفتی اعتقادی، اخلاقی یا فقهی به دین اضافه شد که دین با اضافه شدن همان یک معرفت به کمال رسیده است ؟ بر اساس باورهای صحیح شیعی آن روز مصادف با واقعۀ غدیر خم و انتصـاب امـام علـی علیه السلام به عنوان امام و پیشوای مسلمانان پس از رسـول گرامـی اسـلام (ص ) بـود (امینـی، ٤٢٣/١–٥٠٣).
آیۀ اولی الامر نیز کـه در ادامـه بـه آن اشـاره خـواهیم کـرد، تأییدی روشن برای این مدعاست که در آنجا خداوند دو مرجع برای رفع اختلاف میان مؤمنان معرفی کرده که یکی خود و دیگری رسول الله (ص ) است ، بدین معنا که این دو، شـأن تشـریع احکام را دارند، به خلاف امامان علیهم السلام که چنین شأنی ندارند.
٢. دریافت بیواسطۀ شریعت از جانب خداوند آیا امام علیه السلام همچون پیامبر، معارف اصیل دین ـ نه تأویل یا تفسیر دین ـ را از جانب خدا گرفته و به مردم ابلاغ میکند یا آنکه او صرفاًناقل چیزی است که پیـامبر فرمـوده اسـت ؟ این شأن را نباید با شأن پیش گفته ـ یعنی ولایت تشریعی ـ یکسان انگاشـت ؛ چراکـه در شـأن ولایت تشریعی سخن از این مسئله بود که آیا امام به اذن الله شأن تشریع دین را دارد یا خیـر؟ در اینجا این مسئله مورد بحث است که آیا آنچه او میگوید، سخنی است که خداوند مسـتقیماً بدو فرموده تا به مردم برساند، یا آنکه او تنها ناقل سخنان پیامبر است .