چکیده:
ماه یک تقویم طبیعی برای افراد بشر محسوب میشود. بحث ثبوت هلال ماه از مباحثی است کـه همـه انسانها به نوعی به آن نیاز دارند. شرع اسلام نیز برخی اعمال و عبادات مهم را معلق بـه ثبـوت هـلال کرده است . همین نقش کارساز و بنیادین ماه در امور دنیا و آخرت سبب گردیده، مساله ثبوت هلال در حوزه تفکر اسلامی جایگاه ویژهای بیابد. سوالی که پژوهش حاضر بدان میپردازد این است که آیا حکم حـاکم شـرع بـر ثبـوت هـلال مـاه حجیت دارد یا خیر؟ در واقع ، آیا مردم باید در امر رویت هلال به مراجع تقلید خود مراجعه کنند یا امر رویت هلال از وظایف حکومت است ؟ پیرامون این سوال، عقاید مختلفی از سوی فقهاء ابراز شده است : طیف مشهور فقهاء حکـم حـاکم را، چه مستند او در حکم ، بینه باشد و چه علم خود، حجت دانسته اند. طیفی دیگر، قائل به عدم حجیت حکم حاکم هستند و معتقدند حکم حاکم ، چه مستند به بینه و چه به تواتر و شیاع و چـه بـه رویـت و علم خود حاکم باشد، حجیت ندارد. طیفی دیگر، معتقدند اگر مستند حاکم در حکم ، بینه باشد، حکم او حجت است و اگر مستند به علم و رویت خود حاکم باشد، حجت نیست . مقاله حاضر در راستای پاسخ به سوال مطروحه ، سعی دارد تا اقوال مطروح و مستندات هر یـک را نقد، تحلیل وارزیابی کند و چنین نتیجه بگیرد که حکم ولی فقیه به ثبوت هلال بر همگان لازم و بلکه واجب است و همه مردم حتی مراجع باید از آن پیروی کنند؛ زیرا ادله حجیت حکم حاکم شرع آنان را نیز در برمیگیرد.
Islamic Azad University of Maymeh، Young and Elite Research Club، Maymeh، Iran
Moon is considered a natural calendar for human individuals. Proving the crescent sighting is among the issues that all human beings are somehow in need of. Similarly، the Islamic religious law has subjected some of the important devotional acts upon proving the crescent sighting. This very fundamental function of the moon in the matters pertaining to this world and the Hereafter، has given the issue of proving the crescent sighting a special status in Islamic thinking.
The question that the present research would deal with is whether the Islamic judge has authority over proving the crescent sighting or not. In fact، do people have to refer to their supreme legal authority (marja‘ taqlīd) concerning the crescent sighting or is the sighting among the state’s duties?
Jurists have expressed various views on this question: a group of renowned majority of the jurists have considered as valid the judgment of the Islamic judge، whether his judgment is documented by evident proof or by his own knowledge. Another group maintain the invalidity of the judgment of the Islamic judge and believe that his judgment is not valid whether it is documented by evident proof، by being much reported (tawātur)، by having prevalence (shuyū‘)، or by the judge’s own sighting and knowledge. Yet، another group maintain that if the judge’s judgment is documented by evident proof، his
judgment is valid and if it is documented by his own knowledge and sighting، it is not valid.
To provide an answer to the above question، the present article tries to critically review and evaluate the brought up opinions and evidences of each one of them and conclude that the judgment of the ruling jurisconsult on the proof of the crescent sighting is necessary for، and even obligatory upon all people and that all people، even the legal authorities should follow it، since authority evidences of the judgment of the Islamic judge would include them، too.
خلاصه ماشینی:
"سؤالی که پژوهش حاضر بدان میپردازد این است که آیا حکم حـاکم شـرع بـر ثبـوت هـلال مـاه حجیت دارد یا خیر؟ در واقع ، آیا مردم باید در امر رؤیت هلال به مراجع تقلید خود مراجعه کنند یا امر رؤیت هلال از وظایف حکومت است ؟ پیرامون این سؤال، عقاید مختلفی از سوی فقهاء ابراز شده است : طیف مشهور فقهاء حکـم حـاکم را، چه مستند او در حکم ، بینه باشد و چه علم خود، حجت دانسته اند.
مقاله حاضر در راستای پاسخ به سؤال مطروحه ، سعی دارد تا اقوال مطروح و مستندات هر یـک را نقد، تحلیل وارزیابی کند و چنین نتیجه بگیرد که حکم ولی فقیه به ثبوت هلال بر همگان لازم و بلکه واجب است و همه مردم حتی مراجع باید از آن پیروی کنند؛ زیرا ادله حجیت حکم حاکم شرع آنان را نیز در برمیگیرد.
سئوال می شود: پس چه کار کنند؟ میفرماید: مراجعه کنند به افرادی که حدیث ما را روایت میکننـد و در حـلال و حـرام مـا دقت و نظر نموده و دانای به احکام ما شدهاند؛ مردم به حاکمیت آنها رضایت دهند زیـرا کـه من آنان را حاکم بر شما قرار دادم و اگر چنین اشخاصی بر اساس دستورات ما حکـم دهنـد و طرفین آن را نپذیرند گویا حکم خدا را سبک شمردهاند و ما را مورد تردید قرار دادهاند و کسی که در ما تردید کند، گویا در خداوند تردید کرده و این کار در حد شـرک بـه خداسـت (شـیخ صدوق، ۸/۳)."