چکیده:
چکیده جبران خلیل جبران از جمله شخصیتهای ادبی جهان عـرب است کـه از اندیشــههای غـرب، ایدههای زیادی کسب کرده است. فردریک نیچۀ آلمانی یکی از آن گزینههاست که جبران از وی تأثیر پـذیرفتـه و بـازتـاب این تأثیـرپذیری در آثـارش نمود یـافته است. عنـاصری همچون: آزادیخواهی، اعتقاد به بازگشت جاودانه، قدرتطلبی و ابر انسان و نگاه متفاوت و نقادانه به دین و مسیحیت از جمله نقاط مشترک و گاه متأثرانۀ جبران از نیچه است که این تأثیرپذیری، نشأت گرفته از کتاب چنین گفت زردشت نیچه میباشد. بررسی تطبیقی اندیشههای این دو شخصیت در حوزۀ مکتب فرانسه با روشی تحلیلی، مورد تطبیق قرار گرفته و عناصر مشترک ادبی و فکری آنها در زمینۀ فلسفه و سایر مفاهیم نیز بررسی شده است. جبران خلیل جبران از جمله شخصیت های ادبی جهان عـرب است کـه از اندیشــه های غـرب ، ایده های زیـادی کسب کرده است . فردریک نیچۀ آلمانی یکی از آن گزینه هاست که جبران از وی تـأثیر پـذیرفتــه و بـازتــاب این تأثیـرپذیری در آثـارش نمود یـافته است . عنـاصری همچون : آزادیخواهی، اعتقاد بـه بازگشـت جاودانـه ، قدرت طلبی و ابر انسان و نگاه متفاوت و نقادانه به دین و مسیحیت از جمله نقاط مشترک و گاه متأثرانۀ جبـران از نیچه است که این تأثیرپذیری، نشأت گرفته از کتاب چنین گفت زردشت نیچه میباشد. بررسی تطبیقی اندیشه های این دو شخصیت در حوزة مکتب فرانسه بـا روشـی تحلیلـی، مـورد تطبیـق قـرار گرفته و عناصر مشترک ادبی و فکری آنها در زمینۀ فلسفه و سایر مفاهیم نیز بررسی شده است . یع-د الأدی-ب الش-هیر ج-بران خلی-ل ج-بران م-ن کب-ار الشخص-یات فی الع-الم الع-ربی ال-تی أخ-ذت المزی-د م-ن الآراء الغربی-ة والشخص-یة ال-تی ت-أثر به-ا ج-بران وانعکس-ت أص-داء ه-ذا الت-أثر فی آث-اره ه-ی فردری-ک نیتش-ة الألم-انی ، وم-ن اتج-الات ال-تی ت-أثر فیه-ا ج-بران آراء نیتش-ة ه-ی التطل-ع إل-ی الحری-ة ، الإیم-ان ب-العودة الخال-دة ، الرغب-ة فی الس-لطة ، الإنس-ان الخ-ارق ، الرؤی-ة الناق-دة إل-ی الدیان-ة المس-یحیة والمصدر الذی استلهم منه جبران خلیل جبران آراءه هو کتاب «هکذا قال زردشت » لنیتشة . فی هذا البحث قمنا بدراسة مقارنة ببن آراء جبران و نیتشة وقد اعتمدنا فیه علی المدرسة الفرنسیة فی الأدب المقارن بالمنهج التحلیلی وشملت دراستنا فی هذا البحث العناصر الأدبیة والفکرة المشترکة ببن جبران و نیتشة فی الحقل الفلسفی أیضا.
خلاصه ماشینی:
"پژوهش های بسیاری مانند «نقد افکار جبران » در کتاب العواصف توسط «کامران قدوسـی»، تبارشناسـی اخلاق نیچه و بررسی آن از دیدگاه «مک ایتنار» و پژوهش های دیگری دربارة این دو شخصـیت انجـام شده ، اما تاکنون پژوهشی در حوزة تطبیق تفکرات متأثر جبران از نیچـه صـورت نگرفتـه اسـت ؛ لـذا در این مقاله با استفاده از منابع عمده ای همچون : المموعة الکاملة للمولفش ات «جبران »، چنـین گفـت زرتشـت و ارادة قدرت «فردریک نیچه »، تاریخ فلسفه «فردریک کاپلستون » و...
خلیل جبران از مؤسسات دینی کـه منحصـر بـه احکـام و شـرایع اسـت سرکشـی مـیکنـد و اصـول دینداری و ترس از خداوند و پیروی انسانی از انسـان دیگـر را بــه نــام دیــن رد مـیکنـد و خــواستار کناره گیری رجال دین از دولت و جامعه است (خالد، ١٩٨٣: ٩٥-٩٧) همچنین مخالف تسـلط مـرد بـر زن است ، قانون ازدواج را نفی میکند، جدال خیر و شر در زندگی بشر را با تصـورات فلسـفی ظریفـی مردود میسازد و اجتماع برتر و نمونه ای برای انسان تصور میکند که در آن تمام انحرافات اخلاقـی و مفاهیم موروثی را از جانب فطرت پاک، نیکو میپندارد و معتقد است این جامعـۀ بهشـتی زمینـی بـرای انسان ساخته شده است (همان : ٩٩).
این عقاید جبران وشخصیت برتریجوی او همانند ابر انسان و ارادة معطوف به قـدرت نیچـه است که جبـران بـا آن مشابهت دارد؛ لـذا بهتـر است برای شفاف سازی بیشتر این شباهت ها به تطبیق کتاب البی جبران و کتاب چنین گفت زردشت نیچه ، پرداخته شود، چـراکه زیباییهای آن بهتر نمایان میشود."