چکیده:
آیا فیلم«سنگ صبور» بیانکننده ماهیت واقعی زندگی زناشویی جامعه افغانستان است؟ برای جواب به این سؤال و اینکه آیا شخصیتها و کارکردهای زن و مرد در این فیلم، نشاندهنده فرهنگ مردان و زنان افغانی هست یا خیر؛ مفاهیم تشکیل دهندة مردانگی و زنانگی دیالوگهای یکی از معروفترین فیلمهای افغانی به نام «سنگ صبور» با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موف و با نظریه روانکاوانه «کارن هورنای» و نظریه انتقادی شرقشناسی تحلیل شدهاند. فیلم سنگ صبور، زندگی زناشویی یک مرد جنگی مجروح و همسرش را در زمان جنگهای داخلی در شهرکابل بازنمایی میکند. تحلیل انجام گرفته بیانگر این است که مفاهیم زنانگی و مردانگی بازنمایی شده در سنگ صبور نمایانگر ماهیت فرهنگ روابط زناشوهری افغانیها نیست. البته، شیوههای گفتمانی، بهخصوص گفتمان رد و بدل شده میان مرد مجروح جنگی و همسرش بیانگر بخشی از گفتمان حاکم در افغانستان است که نمیتوان آنرا تنها گفتمان حاکم دانست.
خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل در این مقاله تلاش کردهایم با استفاده از مفاهیم روانکاوی کارن هورنای در قالب تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موف دریابیم که آیا زنانگی و مردانگی بازنمایی شده در فیلم سنگ صبور مطابق با فرهنگ زناشوهری افغانیها توافق دارد یا خیر.
شرایط بازنماییشدة جامعه، خانواده و روابط زن و مرد برای تحلیل انتقادی این فیلم، با روش لاکلاو و موف، باید شرایط عینی درون خانواده و بیرون از خانه را بررسی کرد، زیرا انگارة فیلم از این فضاها گرفته شده است و گیرنده برای یافتن مصداقها دوباره به دنبال همین فضاها خواهد رفت.
برای اینکه دریابیم مفاهیم مرتبط با زنانگی و مردانگی در میان رابطة زناشوهری چگونه مفصلبندی شدهاند با روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موفه، مفاهیم روانکاوانة دیالوگهای «مهرجویی» و«برتریطلبی» دالهای این سه میدان بحث تحلیل میشوند.
همچنان، با آنکه کارگردان ادعا میکند که فیلم نشانگر مفاهیم زنانگی و مردانگی در فرهنگ افغانستان نیست؛ اما تحلیل گفتمان انتقادی این فیلم نشان داد که دالها و مفاهیمی در این فیلم گنجانیده شدهاند که بیشتر شرقشناسان غربی آنها را به زنان و مردان شرق نسبت میدادهاند.
در این خصوص، با انجام تحلیل گفتمان انتقادی و یافتن دقایق، عناصر، دال تهی و بیان مفصلبندی آنها و تحلیل روانکاوانة دادههای به دست آمدة تحلیل و تصدیق خود کارگردان و با رجعتدهی نتایج تحلیل به نظریات شرقشناسانه از نگاه سعید فهمیده شد که این فیلم بر مبانی آموزههای فرهنگی افغانستان تولید نشده، بلکه دید شرقشناسی پشت آن وجود داشته است."