چکیده:
هشت بهشت اثر امیرخسرو دهلوی از زیباترین منظومه های عاشقانه فارسـی اسـت کـه در فضای قصه های هزارویک شبی از ارزش بسیاری برخوردار است و بـرخلاف دیـدگاههای رایج ، تقلیدی از هفت پیکر نظامی نیست و اصالت و تـازگی در جـایجـای آن بـه چشـم میخورد. پس از انتشار نخستین ویراست هشت بهشت که در سال ١٩٦٦ در مسکو منتشر شـد، در سال ١٣٩١ ویراستی دیگر از این اثر به کوشـش حسـن ذوالفقـاری و پرویـز ارسـطو انتشار یافت .١ نویسـنده در ایـن مقالـه کوشـیده اسـت نشـان دهـد کـه ویراسـت جدیـد هشت بهشت غلطهای فاحش بسیار دارد و نسخه نویافته ای که اسـاس ایـن تصـحیح قـرار گرفته فاقد اعتبار است .
خلاصه ماشینی:
"شـب دیگر زن دوم نیز برمیخیزد و به کنار دریاچه میرود و سبویی را که پـیش از ایـن پنهان کرده برمیدارد و برآن مینشیند تا در آن سوی دریاچـه بـا معشـوق هنـدوی خویش ملاقات کند: پــیش از آن رفتــه بــود گــاه فــراغ کـرده پـنهان سـبویی انــدر بــاغ بســتد و زیـــر کـــرد راه شــتاب چون گلی کاو کنـد مراغـه بـر آب (بیتهای ٣٠٩٧-٣٠٩٨) مصراع اول بیت دوم با این ضبط کاملا بیمعنی است و راند درآب درسـت اسـت و معنی بیت چنین میشود: سبو را در زیر نهاد و مانند گلی کـه در آب بـالا و پـایین میرود رفت .
شـکل صـحیح بیـت چنین است : همه بیـتش بـه گـاه عـرض شـمار سه هزار است و سیصـدوچل وچـار ــ در ذیل پایانی منظومه ، امیرخسرو نام نیک و سخن دلپذیر را شایستۀ بقا میداند: آنکـــه مقصـــود آدمیـــزاد اســـت نام نیک است و آن دگر بـاد اسـت وآنچــه از نــام مــرد و باشــد دیــر سخن است آن نه خامـه و شمشـیر (بیتهای ٢٣٠٧-٢٣٠٨) شکل درست بیت دوم چنین است : وآنچــه از نــام مــرد مانــد دیــر سخن است آن ، نه جامه و شمشیر ــ در پایان منظومه ، امیرخسرو یکی از بزرگان عصر را ستایش میکند: در تـشابه یقینسـت او علـی اسـت در تناســخ درســت بــوعلی اســت چــرخ خــون اســت کــرد معیــارش بسته عـز اللــهی بــه هـر بـارش (بیتهای ٣٣٧٤-٣٣٧٥) من نمیدانم که مصححان محترم اساسـا هنگـام تصـحیح بـه معنـای بیتهـا نیـز اندیشیده اند یا نه ، اما ظاهرا هیچ معنایی از این ضبط به دست نمیآید."