چکیده:
آن دسته از مناطق راهبردی ژئوپولیتیک که نقش تعیینکنندهای در روندهای سیاسی ـ امنیتی بینالمللی دارند، عمدتا به عرصه حضور چندوجهی بازیگران بینالمللی تبدیل میشوند. در شرایط کنونی پیوند عناصر جغرافیایی و فرهنگی مناطقی از پاکستان با پدیدههای افراطگرایی و خشونت سیاسی، مجموعه رخدادهای این سرزمین را برای امریکا و ناتو جذاب و دغدغهساز ساخته است. پس از گذشت نزدیک به یک دهه هنوز مشخص نیست که تحولات جاری آغاز بحران است یا اینکه به نقطه پایان نزدیک میشود. بر این اساس به سهولت میتوان در مورد ناکامی ابعاد مختلف راهبردها و تاکتیکهای امریکا و انگلیس در حوزه مورد نظر، قضاوت کرد. پژوهش حاضر با اتکا به این نکته مهم که رویههای سیاستورزی و ایفای نقش هر یک از واحدهای سیاسی در حوزههای هدف منحصر به فرد و خاص است، در پی آن است که نوعی واکاوی و بازخوانی در مورد ماهیت رفتار سیاسی ـ امنیتی و نظامی امریکا و انگلیس در پاکستان انجام دهد. بدون تردید هر یک از این دو کشور دارای سوابق و تجارب وسیع و تاثیرگذاری در جنوب آسیا بودهاند که چنانچه به «پروسه محوری» در تحولات بینالمللی معتقد باشیم، پروژههای سیاسی ـ نظامی فعلی امریکا و انگلیس در این منطقه را میتوان دارای ریشهها و رگههای دنبالهداری در آن تجارب دانست. در هر حال واقعیت این است که امریکا میراثدار واقعی استعمار بریتانیا در سطح دنیا شده است اما با وجود این انتقال شرایط بازیگری باید دید سیاستها و راهبردها تا چه اندازه دچار تغییر و تحول شده است.
خلاصه ماشینی:
"این وضعیت موجب شده نقش استراتژیک پاکستان در حیات یا مهار طالبان و القاعده برای امریکا اهمیت پیدا کند تا جایی که پاکستان پس از عراق و افغانستان یکی از مهمترین مناطق مورد نظر امریکا به جهت کنترل سیاسی ـ امنیتی تبدیل شود.
ماهیت راهبردهای امریکا در قبال پاکستان مسأله تروریسم، القاعده و طالبان محلی، سلاح هستهای پاکستان، امنیت و ثبات در افغانستان، بحران کشمیر و چالش موجود در روابط هند و پاکستان، دارای ابعاد امنیتی گستردهای است که سراسر منطقه شبه قاره را تحت تأثیر خود قرار میدهد و کلید حل این چالشها و بحرانها در حقیقت به پاکستان ختم میشود.
هر چند امریکا از طرف پاکستان به خاطر تهدیدات امنیتی که متوجه امریکا و منطقه میکند نگرانی دارد، اما حاضر نیست این کشور را به اشغال خود درآورد، زیرا پیامدهای دشوارتری در پی خواهد داشت و دولت کنونی که باعث کاهش قدرت نظامیان و گروههای اسلامگرا شده است، سقوط خواهد کرد.
3. در صورت تداوم ناکافی سیاستهای امریکا در منطقه دامنه عملیات نظامی پنتاگون احتمالا علیه نقاطی از پاکستان که جزو خطوط قرمز ارتش این کشور محسوب میشود (حمله به طالبان افغان در کویته)، گسترش خواهد یافت.
6. انگلیس با توجه به شناخت کافی از ظرافتها و پیچیدگیهای متن جامعه، رسوم و باورهای مردم پاکستان، تلاش میکند، از طریق بسترهای غیرامنیتی و کمتر حساسیتزا، اهداف خود را در منطقه تعقیب کند اما امریکا تمامی موضوعات و پدیدههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را امنیتی میبیند و از طریق امنیتیسازی آنها در پی مبارزه با تروریسم است."