چکیده:
تبیین هستی شناسانه مرتبه حق از مسائل بنیادین مکاتب فکری دینی ازجمله عرفا و فلاسفه است. با پیدایش عرفان نظری عرفا در مقام تحویل شهود به معرفت حصولی برآمده و با پذیرش و تبیین اعتبارات وجود، ذات حق را، مرتبه لابشرط مقسمی معرفی کردهاند. حکما حقتعالی را وجود بشرط لا میدانند، و این مسئله از نقاط مورد اختلاف حکما و عرفا به شمار میآید. در این میان ملاصدرا و عدهای بهتبع او سعی کردهاند با تفسیر وجود لابشرط مقسمی به حقیقت وجود، تأویل لابشرط مقسمی مفهومی به کلی سعی و تحویل تشکیک خاصی به وحدت شخصی، میان اعتقاد حکما و عرفا جمع نموده و تعارض میان دیدگاه عرفا و حکما را رفع کنند. در این مقاله با روش تطبیقی تحلیلی نشان دادهایم که اولا: حکما نهتنها با عرفا همعقیده نیستند، بلکه اساسا اعتبار لابشرط مقسمی را مفهومی اعتباری میدانند و آن را به عنوان مرتبهای واقعی در هستی قبول ندارند و ثانیا: بر اساس مبانی حکمی دیدگاه عرفا ناشی از خلط حیطه معرفتشناسی با وجود شناسی است.
خلاصه ماشینی:
"او در تقسیم مراتب سه گانه ای که از وجود در حکمت متعالیه ارائه کرده است ، اصطلاحات عرفا را درباره اعتبارات وجود نقل کرده (شیرازی، ١٩٨١، ج ٢: ٣١١) و مرتبه غیب الغیوب و لابشرط مقسمی را با مرتبه اول تقسیم که وجود صرف و به تعبیر خودش و حکما مرتبه بشرط لا ست ، منطبق نموده و تلاش می کند برای سخن عرفا در باب حقیقت ذات ، محملی فلسفی و عقلانی پیداکرده ، آن را بر اساس اصالت وجود و در ضمن مراتب سه گانه تفسیر نماید: «وجود سه مرتبه دارد: مرتبه اول وجود صرف که به هیچ چیزی مقید نشده است و این مرتبه همان است که در نزد عرفا به هویت غیبیه و غیب مطلق و ذات احدیه نامیده می شود، اسم و رسم و صفت ندارد و متعلق معرفت قرار ن می گیرد.
صدرا و موافقانش سعی دارند بر مبنای اصالت وجود، وجود لابشرط مقسمی را به عنوان ذات واجب ، امری واقعی و حقیقی و دارای مصداق تلقی نموده و آن را بر وجود معرای از ماهیات منطبق سازند: و الأول هو حقیقۀ الحق عند العرفاء لإطلاقه المعری عن التقیید و لو بالتنزیه عن الماهیات الموجب لنوع من الشرط (شیرازی، ١٩٨١، ج ٢: ٣٠٩)؛ درحالی که اساس این نظر نه تنها مورد تأیید حکمای اسلامی نیست ، بلکه چنانکه خواهیم گفت ، واقعیت بخشی به یک اعتبار ذهنی است و برخاسته از خلط حیطه معرفت شناختی و اعتبارات ذهنی با حوزه وجود شناختی و واقعیات منحاز و مستقل هستی در کلام عرفاست و در نظر معرفت شناسانه موردنقد و اشکال جدی است ."