چکیده:
توسعه اجتماعی فرایندی است که توسط آن توانمندی ها و قابلیت های گروه های اجتماعی جهت مشارکت فعالانه افراد افزایش یافته و در آن ساختارهای لازم برای این مسئله فراهم می گردد. در این راستا، مفاهیم مربوط به کار و فعالیت مانند دلبستگی به کار، رضایت شغلی، بیگانگی از کار، و... اهمیت خاصی می یابند. در این پژوهش عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با بیگانگی(از کار و از خود) کارکنان در سازمان جهاد کشاورزی اصفهان در سال 1393 مورد بررسی قرار گرفت. در تدوین چارچوب نظری تحقیق از نظریات ملوین سیمن و تالکوت پارسونز استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان سازمان جهاد کشاورزی اصفهان (ستاد مرکزی ) می شد که از بین آن ها با استفاده از فرمول کوکران، 119 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش، پیمایشی از نوع همبستگی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بود. ابزار تحقیق از اعتبار صوری برخودار بود و پایایی پرسشنامه و شاخص های پژوهش به وسیله ضریب آلفای کرونباخ (767/0) تأیید شده است. نتایج تحقیق نشان داد که میزان بیگانگی کارکنان کمتر از حد متوسط (62/2 از 5)، و رابطه بین بیگانگی با پایگاه اجتماعی-اقتصادی (f= 8/97)، تعهد سازمانی (r=0/311)، سن (r=-0/328)، و پیشرفت شغلی (r=0/398) معنادار بود ولی بین دینداری، جنسیت، و تاهل با بیگانگی رابطه معنادار نبود. هم چنین ضریب تعیین (R2)، نشان می دهد که متغیرهای مستقل به میزان 9/39 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین نموده اند.
خلاصه ماشینی:
بررسی رابطه عوامل اجتماعی، سازمانی و فرهنگی با بیگانگی کارکنان (مورد مطالعه : سازمان جهاد کشاورزی اصفهان ) دکتر منصور حقیقتیان ١، سیدهاشم هاشمی نژاد٢، الهه میرزاییان 3 چکیده توسعه اجتماعی فرایندی است که توسط آن توانمندی ها و قابلیت های گروه های اجتماعی جهت مشارکت فعالانه افراد افزایش یافته و در آن ساختارهای لازم برای این مسئله فراهم می گردد.
(هاشم زاده و علمی :١٣٨٨) تانوریسکی در رابطه با ٢٨٢١ مدیر نشان می دهد با وجودی که ، مدیران مشاغلی را احراز کرده اند که خیلی کمتر مستلزم یکنواختی، تخصص و حاکمیت سلسله مراتبی است تا مشاغل کارگران خط مونتاژ، ولی همچنان بیگانگی از کار در میان آنان وجود دارد نتایج این تحقیق نشان می دهد که : ٦٢ درصد از مدیران به کاری که انجام می دادند به عنوان وسیله به دست آوردن انتظارات زندگی خود می نگریستند، ٦٢ درصد تصور نمی کردند که سازمانی که برای آن کار می کنند به آرزوهای آنان اهمیتی می دهد یا اصولا از آنها آگاه است .
با بررسی های انجام شده در تحقیقات صورت گرفته ، چنین نتیجه می شود که موضوعات در سطح سازمانی بصورت تک بعدی یا ابعاد نگری روانشناسی و رضایت شغلی و یا به برسی عوامل سازمانی محض ، توجه داشته اند است که شاید به صراحت گفت این موضوعات در رابطه با بیگانگی کارکنان که عامل مهم در پیشبرد اهداف یک سازمان در نظام اجتماعی نیست لذا تحقیق حاضر سعی نموده است متغیر های دیگری که موثر هستند در خود بیگانگی کارکنان را مورد مداحقه و پژوهش قراردهند به این معنی که هرچه میزان تاکید بر موازین و مقررات اداری، شدیدتر باشد به همان اندازه احساس بیگانگی از کار نزد افراد افزایش می یابد.