چکیده:
تحقیق حاضر تحت عنوان مطالعه و بررسی توسعه فرهنگی زنان بر کارکرد های خانواده انجام گرفته است. که دارای دو متغیر مستقل و وابسته همراه با سنجش تاثیرگذاری شاخصهای متغیر مستقل برمتغیر وابسته بوده است .روش انجام این تحقیق روش اسنادی و پیمایشی است. و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. حجم نمونه د راین پژوهش 150 نفر از زنان متاهل و شاغل و تحصیلکرده منطقه 10 تهران بودند. دربین متغیرهای مستقل افزایش میزان تحصیلات با مجموع تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم، بیشترین وزن را معادل 066/1 بر متغیر وابسته دارد. نتایج این پژوهش، فرضیه اصلی این تحقیق را مبنی بر وجود رابطه معنادار بین توسعه فرهنگی زنان و کارکرد های خانواده در سطح اطمینان 95/0 واریانس تبیینی محاسبه شده {2R 54/0}تایید می کند. و به گونه ای اعلام می دارد ؛ با افزایش تحصیلات و استقلال مالی و در نهایت برخورداری از توسعه فرهنگی – اجتماعی زنان با تغییر نگرش ، رفتار و شیوه تفکری روبه رو هستند که مسلما تاثیر گذار بر کارکرد خانواده خواهد بود و اما در ارتباط با نوع تاثیرآن، باید اذعان داشت علاوه بر ایجاد تنشهای مقطعی ناشی از کاهش نقشهای سنتی آنان در خانواده، با توجه به آرامش و عزت نفس اکتسابی و حقوق مشروعیت یافته چه درکانون خانواده وچه دراجتماع، توانایی بهترو بیشتری در تربیت و هدایت فرزندان و نیز حل و فصل تعارضات خانوادگی خواهند داشت به شیوه ای که همانند گذشته حقوقشان مورد تعرض قرار نخواهد گرفت.
خلاصه ماشینی:
و به گونه ای اعلام می دارد ؛ با افزایش تحصیلات و استقلال مالی و در نهایت برخورداری از توسعه فرهنگی – اجتماعی زنان با تغییر نگرش ، رفتار و شیوه تفکری روبه رو هستند که مسلما تاثیر گذار بر کارکرد خانواده خواهد بود و اما در ارتباط با نوع تاثیرآن ، باید اذعان داشت علاوه بر ایجاد تنشهای مقطعی ناشی از کاهش نقشهای سنتی آنان در خانواده ، با توجه به آرامش و عزت نفس اکتسابی و حقوق مشروعیت یافته چه درکانون خانواده وچه دراجتماع ، توانایی بهترو بیشتری در تربیت و هدایت فرزندان و نیز حل و فصل تعارضات خانوادگی خواهند داشت به شیوه ای که همانند گذشته حقوقشان مورد تعرض قرار نخواهد گرفت .
شایان ذکر است که زنان نیمی از جمعیت جامعه کنونی را به خود اختصاص داده اند که هنوز استفاده بهینه از آنها به عمل نیامده است نیرویی که در صورت به کارگیری جدی بر قدرت تفکر ، تعقل و توانایی آنها می توان نفس تازه در کالبد فرآیند توسعه دمید(گراوند، ١٣٨١) لذا مشارکت زنان در امور اقتصادی جامعه ، نیمی از توسعه اجتماعی و اقتصادی را موجب می شود و از آنجائیکه دارای پتانسیل های بی شمار ی برای نوآوری و توسعه می باشند، عدم استفاده از آن مهارتها وتوانمندی های اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی زنان جامعه را از حالت تعادل خارج کرده وموجب تضعیف آن می شود، توسعه یافتگی اجتماعی – فرهنگی زنان ، موجب احساس رضایتمندی و افزایش اعتماد به نفس می گردد، که در تعلیم و تربیت فرزندان و اتخاذ تصمیم های مهم در حوزه خانواده و اجتماع مفید می باشد.