چکیده:
نظریه مثل مهم ترین دیدگاه فلسفی افلاطون بوده و در ضمن تمثیل غار مطرح گردیده است. او تلاش بسیاری در تبیین این نظریه و اقامه براهینی بر اثبات آن نموده با وجود این دیدگاه او در زمینه براهین اثبات و محسوساتی که دارای مثال اند دچار کاستی است. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که انتقادات ارسطو، ابن سینا و علامه طباطبایی به این نظریه صحیح نیوده و دیدگاه آگوستین، آنسلم و کانت در مورد آن ناقص بوده و با انتقادات اساسی مواجه هستند. شیخ اشراق و در پی او ملاصدرا به عقول عرضی بودن مثل معتقد بوده و هر نوعی از انواع مادی را دارای مثال می دانند. نظریه مثل با قواعد فلسفی متعالیه و نه اشراق قابل اثبات است. این نظریه ارتباط تنگاتنگی با هنر، زیبایی شناسی، سیاست، حقوق، اخلاق، تعلیم و تربیت، معماری و علوم رایانه دارد.
خلاصه ماشینی:
افلاطون با قائل شدن به نظریه مثل تغیر اشیاء محسوس را امری واقعـی دانسـته و بـه وجود امور ثابت وپایدار نیز معتقد گشته است .
نقد دلایل اثبات مثل از دیدگاه افلاطون اشتراک مفهومی، تعریف و تصور شیء بعد از زوال آن مستلزم این نیست که موجوداتی در عالم مثل وجود داشته باشد بلکه این امور به تصور و تعقل انسان است .
اشیاء دارای مثال یکی از مسائلی که در بررسی نظریه مثل ، بایستی مورد توجه قرار گیرد این است که طبـق دیدگاه افلاطون برای چه چیزهایی ایده و مثال وجود دارد.
براساس استدلالی که افلاطون برای وجود مثل ارائه میدهـد، بایـد بـرای هـر چیـزی کـه اندیشه به آن تعلق میگیرد، مثال و ایدهای وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت بر طبق نظـر افلاطون معرفت و شناخت نسبت به آن تحقق نمی یابد؛ لذا هر چیـزی بایسـتی دارای مثـال و ایده باشد.
ولـی در محاوره پارمیندس (همان، ١٦٥٣) هنگامی که نظریه مثل از سوی پارمیندس مورد نقادی قـرار میگیرد، وجود مثال و ایده برای هر چیزی را مورد انکار قرارداده و قبول نمیکند مـو، گـل و فضولات مثال داشته باشند و در مورد اشیاء دیگری مانند «انسان» و «آتش » مردد است که مثال دارند یا نه ؟ افلاطون برای برخی از اشیاء مانند اشکال هندسی جایگاه میانه ای قائـل میشـود: این اشکال با محسوسات فرق دارند؛ زیرا که جاویدان و نامتحرک هستند؛ با مثل نیـز تفـاوت دارند.