چکیده:
مولانا با بهرهگیری از کیفیتهای تصویری و ترکیبی حروف الفبا در کلیات شمس، اشعار بسیار زیبایی سروده است. بهکارگیری نظریهای فراگیر در مطالعة این سرودهها که زمینههای فرهنگی هنر مولانا را پوشش دهد و نتیجهای فراخور یک پژوهش را در بر داشته باشد، نیازی آشکار است. در مقالة حاضر، نگارنده بر پایة آرای چارلز سندرس پیرس به نشانهشناسی نگرشهای حروفی مولانا میپردازد و همة سرودههای حروفی او را گزارش میکند. نظریة نشانهشناسی پیرس با دانش نقد بلاغی رایج در زبان فارسی پیوند تنگاتنگی دارد، اما از توانش تفسیری بالاتری در مقایسه با آن برخوردار است و رسیدن به نتیجهای علمیتر را میسر میکند. در این پژوهش، سهگانههای مشهور «شمایل»، «نمایه» و «نماد» پیرس و فرایند تکامل نشانگی آنها در کلیات شمس پژوهیده شده است. فرایندهای نشانگی متفرد، خطی و متداخل، سهگونة سیر نشانگی حروف الفبا در کلیات شمس هستند که نگارنده آنها را از یکدیگر بازشناخته است. نگارنده در پایان نتیجه میگیرد که نشانگی حروف الفبا در کلیات شمس، بیشتر با موضوع و تفسیر خود نسبت آسان دارد.
خلاصه ماشینی:
"در این رباعی زیبا، انتزاع حرف سین از حروف واژة «یاسین »، رویکردی نمایـه ای اسـت کـه وجهی شمایلی از نوع نمودار یافته است و تشابه بر پایۀ روابط اجزای متشابه است .
انتزاع حرف شین از واژة عشق بر پایۀ رویکردی نمایه ای بوده کـه بـا مشـبه بـه قـرار گـرفتنش ، وجهی شمایلی از گونۀ نمودار پیدا کرده است .
افزون بر این ، به تقریب همۀ آرایه های بلاغی سنتی را در دایرة آرای پیرس مـیتـوان دنبـال کـرد؛ بـرای نمونه ، اگر در گزارش بیت شمارة ٣٠ این پژوهش ، بلاغت سنتی معیـار ارزیـابی خـود قـرار دهیم ، ناگزیریم به گزارش دو تشبیه آشکار موجود در بیـت بسـنده کنـیم و معیـاری بـرای ســنجش و تمــایز میــان فراینــد مشــابهت در دو تشــبیه نــداریم ، حــال آنکــه در گــزارش نشانه شناسانۀ انجام گرفته در همانجا درمییابیم کـه میـزان مشـابهت از تصـویر تـا نمـودار متغیر بوده است و یا در بیت ٤٥، تنها باید بگوییم تشبیه مخاطب شاعر بـه حـرف الـف در سابق بودن ، تشبیهی از گونۀ مؤکد است ، چنان که تشبیه معشوق به گلی زیبا.
٢ـ نگرش های الفبایی کلیات شمس را بر پایۀ مثلث بازنمون ، موضوع و تفسیر پیرس این گونـه میتوان نشان داد: ٣ـ چنان که اشاره شد، هر نشانه شناسی ممکن است دریافت دیگری از یـک موضـوع مطالعـاتی واحد داشته باشد."