چکیده:
در میان شرایط مطرح شده برای پذیرش روایت راویان از سوی حدیث پژوهان متأخر، عنصر مذهب نقش محوری در تقسیم حدیث به انواع اربعه ایفا میکند و این خود سوالی را به وجود میآورد که آیا واقعا مذهب راوی چنین نقش محوری را داراست که بر اساس آن بتوان درجات روایات را پی ریزی کرد؟ این نوشتار بر آن است که مقوله مذهب راوی را نزد چهره شاخص رجالی شیعه، ابوالعباس نجاشی، بررسی نماید. با بررسی جایگاه راویان واقفی مذهب در فهرست نجاشی و تحلیل الفاظ جرح و تعدیل به کار رفته در مورد ایشان، روشن میشود که مذهب واقفی نزد نجاشی ملاک ضعف راوی نبوده، بلکه میزان تطابق راوی با دو قله بلند صدق و ضبط معیار داوری رجالی وی، پیرامون راویان واقفه بوده است. از این رو بازنگری در تقسیمبندی ارائه شده از سوی مکتب حله که بر اساس تفاوت مذهبی و بدون توجه به اصل پذیرفته شده نزد متقدمان شیعه پایهگذاری شده و سبب کنار گذاشتن بخش قابل توجهی از روایات به دلیل غیرامامی بودن راوی آنها شده است، ضرورت مییابد.
خلاصه ماشینی:
بررسی تأثیر عنصر مذهب بر داوری نجاشی درباره راویان واقفی 1 مهدی جلالی 2 سمانه رباطی تاریخ دریافت :١٣٩٣/٤/١٩ تاریخ تصویب :١٣٩٤/٨/١٨ چکیده در میان شرایط مطرح شـده بـرای پـذیرش روایـت راویـان از سـوی حدیث پژوهان متأخر، عنصر مذهب نقش محوری در تقسیم حدیث به انواع اربعه ایفا می کند و این خود سوالی را به وجود می آورد کـه آیا واقعا مذهب راوی چنین نقش محوری را داراست که بـر اسـاس آن بتوان درجات روایات را پی ریزی کرد؟ این نوشتار بر آن است که مقوله مذهب راوی را نزد چهره شـاخص رجالی شیعه ، ابوالعباس نجاشـی ، بررسـی نمایـد.
پرسش اصلی این پژوهش آن است که نجاشی ، تا چه میزان گرایش و اعتقاد واقفـه را در ارزیابی راویان و به تبع آن در پذیرش مرویات آنـان دخیـل دانسـته اسـت ؟ اگـر واقفـی بودن عاملی موثر در جرح آنان است ، دلیل استثنا و توثیق شماری از واقفی مذهبان چه بوده است ؟١ این نوشتار با بررسی کلام نجاشی پیرامون راویان واقفه و توثیـق یـا تضـعیف آنـان ، میزان اثر گذاری ضعف مذهب راوی در داوری رجالی وی را مورد ارزیابی قرار می دهد.
حسین بن مهران از دیگر راویان واقفی مذهب است که از امام رضـا (ع ) نقـل روایـت داشته (نجاشی ، ١٤١٦ق ، ص٥٦)٤، روایت او از علی بـن موسـی (ع ) پیرامـون حکـم کفـاره ظهــار(کلینی ،١٤٢٩ق ، ج١١، ص٧٢٩)٥ مــورد اعتــراض ســندی قــرار نگرفتــه بلکــه برخــی همچون محمـدباقر مجلسـی و علـی اکبـر غفـاری (مجلسـی ، ١٤٠٤ق ، ج٢١، ص٢٦٢؛ ابـن بابویه ، ١٤١٣ق ، ج٣، ص٥٣٤ پاورقی ) آن را صحیح ارزیابی نمـوده انـد.