چکیده:
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه شناخت درمانی مبتنی بر خودگویی بر اساس الگوی ایرانی- اسلامی با شناخت درمانی رایج مبتنی بر خودگویی بر کاهش تعارضات زناشویی زنان متاهل بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 42 نفر از زنان مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره شهرستان میبد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه آزمایش اول، دوم و گروه کنترل جایگزین شدند (در ادامه، 2 نفر در هر دو گروه آزمایش از پژوهش انصراف دادند). گروه آزمایش اول شناخت درمانی مبتنی بر خودگویی بر اساس الگوی ایرانی- اسلامی و گروه آزمایش دوم شناخت درمانی رایج مبتنی بر خودگویی (هر کدام به مدت هفت جلسه دو ساعته) دریافت کردند و گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکرد. قبل و بعد از اجرای برنامه درمانی، شرکت کنندگان هر سه گروه، پرسشنامه تعارضات زناشویی را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هم مداخله مبتنی بر الگوی ایرانی- اسلامی و هم مداخله شناخت درمانی رایج مبتنی بر خودگویی، در کاهش تعارضات زناشویی آزمودنی ها تاثیر معنی داری داشتند، اما مداخله مبتنی بر الگوی ایرانی- اسلامی در کاهش تعارضات زناشویی موثرتر از مداخله رایج بود (01/0>p). بنابراین، می توان گفت در مداخلات شناخت درمانی مبتنی بر تغییر خودگویی بهتر است آموزه هایی جایگزین مدل های رایج شود که انعکاسی از الگوهای ایرانی و اسلامی باشد.
The main purpose of present study was to comparison of self-talking-based cognitive therapy considering the Iranian-Islamic models with common self-talking-based cognitive therapy on marital conflicts of married women. This study was a semi-experimental research with post and pretest with control group. 42 women who referred to a counseling center in Meybod city were selected by available sampling and then randomly assigned in 2 experiment and 1 control groups (2 participant cannot finished the study). The first experimental group received self-talking-based cognitive therapy considering the Iranian-Islamic models, and second experimental group received common self-talking-based cognitive therapy (both of them have 7 sessions). The control group didn't receive any intervention. Before and after the experiment, all groups answer to marital conflict questionnaire. Finally, data analyzed by one-way ANOVA. The results show that both of interventions in experimental groups significantly decrease marital conflicts of participants, but intervention based on Iranian-Islamic models than intervention based on self-talking-based cognitive therapy have greater effect on improving of the marital conflicts (p< .01). Therefore, we can conclude that in self-talking-based cognitive therapy, common models should be replaced by teachings witch roots in Islamic and Iranian Models.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر -Iranian-Islamic models with common self-talkingيک مطالعه نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل based cognitive therapy on marital conflicts of marriedبود.
participant cannot finished the study(گروه آزمايش دوم شناخت درماني رايج مبتني بر خودگويي (هر کدام به experimental group received self-talking-basedcognitive therapy considering the Iranian-Islamic مدت هفت جلسه دو ساعته ) دريافت کردند و گروه کنترل هيچ برنامه models, and second experimental group receivedمداخله اي دريافت نکرد.
conclude that in self-talking-based cognitive therapy, واژه هاي کليدي: شناخت درماني، خودگويي، الگوي ايراني- اسلامي، تعارضات زناشويي common models should be replaced by teachings witch roots in Islamic and Iranian Models.
به عبارت ديگر، شرکت در هر دو گروه آزمايش و دريافت مداخله هاي رايج شناخت درماني مبتني بر خودگويي و شناخت درماني مبتني بر خودگويي بر اساس الگوي ايراني- اسلامي، منجر به کاهش معنيدار نمره کل تعارض زناشويي در زنان شرکت کننده در اين پژوهش شده است .
اين مسئله نشان ميدهد که مداخله شناخت درماني مبتني بر خودگويي بر اساس الگوي ايراني- اسلامي نسبت به مداخله رايج شناخت درماني مبتني بر خودگويي تأثير بيشتري بر کاهش تعارضات زناشويي زنان داشته است .
بحث و نتيجه گيري نتايج مطالعه حاضر نشان داد که هم مداخله مبتني بر الگوي ايراني- اسلامي و هم مداخله رايج شناخت درماني مبتني بر خودگويي به طور معنيداري نمرات تعارض زناشويي را در آزمودنيهاي گروه آزمايش کاهش دادند.
اما يافته هاي آزمون تعقيبي توکي نشان داد که مداخله مبتني بر الگوي ايراني- اسلامي در کاهش تعارضات زناشويي آزمودنيها مؤثرتر از مداخله رايج شناخت درماني مبتني بر خودگويي بود.