چکیده:
این مقاله به بررسی چگونگی استفاده از شاهنامه برای کودکان امروز بر پایه تفکر نظری «شاهنامه در گذر از اسطوره به قصه» میپردازد. بنیاد شاهنامه که دورهای از تاریخ اساطیری ایران را دربردارد، بر بستری از اسطورههای ایرانی فراهم آمده است. این اسطوره ها با گذشت روزگار به تمثیل هایی در شاهنامه دگرگون شده و ویژگیهای مثبت و منفی خود را در رمزها، رازها، نمادها و پیامهای داستانها بجا گذاشته است که برخی از این آموزه های اسطوره ای، با دنیای کودکان همخوانی ندارد. بنابراین بهتر است برای انتقال شاهنامه به کودکان ویژگیهای منفی اسطوره را از نقطه نظر فرهنگ کودک، از داستانهای این کتاب کنار گذاشته، آن را با ویژگیهای مثبت قصه جایگزین نمود و برشهای داستانی را در ساختار داستان کوتاه به شیوهای هنری و ادبی با زبانی ساده و گویا به کودکان عرضهکرد.
This research deals with the investigation of how Shahnameh is used for today’s children based on the theory of “Shahnameh moving from myth to tale”. The essence of Shahnameh containing a period of Iran’s mythological history، is based upon the Persian myths which with passage of time have turned into allegories in Shahnameh and have left their positive and negative characteristics in the mysteries، secrets، symbols and messages of the stories some of which do not correspond with the children’ world. Therefore، for familiarizing children with the stories of Shahnameh it seems appropriate to put aside the negative characteristics of myths as far as child’s culture is concerned and concentrate on the positive aspects and in this way sections of the story in a format of a short story can artistically and literarily be presented to them in a simple language.
خلاصه ماشینی:
٤٧٤ :١٩٩٨,de Blois) و در ظـاهر بـا گفتـه هـاي باسـکوم کـه اسطوره ها را روايت هاي منثور ميداند، هماهنگ نيست ، اما بايد به اين نکته توجه داشت که شاهنامه در بستري از اسطوره فراهم آمده و پيش از فردوسي در منابع او بـه صـورت نثر (صفا، ١٣٨٤: ٧٤-١٠٩؛ خالقي مطلق ، ١٣٨٦الف : ٨-٢٠) و روايت هـاي سـينه بـه سـينه بوده است .
اين کتاب در چهار جلد به فارسي سره و سـاده بازنويسـي شـده و منبـع اصلي جلد نخست آن با نام «از آغاز آباديان تا انجام ساسـانيان » (از کيـومرث پيشـدادي تا يزدگرد ساساني)، شاهنامه است (جلال الدين ميـرزا، ١٣٥٥: مقدمـه )، امـا بايـد توجـه داشت که در روايات حماسي ايران دگرگوني، آميزش و جابه جـايي رويـدادهاي تـاريخي بسيار است ، بنابراين با وجود اهميت پژوهش تاريخ در حماسه ، هيچ گاه نميتوان حماسه را که شرح برداشـت هـا و احساسـات مـردم از زمـان و زمانـه اسـت ، گزارشـي معتبـر از رويدادهاي تاريخي دانست (خالقي مطلق ، ١٣٨٦: ١٦٨).
Allegory براي بازنويسـي شـاهنامه بـراي کودکـان امـروز شايسـته اسـت کـه شـگردهاي داستان پردازي فردوسي را حفظ کرد اما، آن ها را با معيارهاي امروزي تطبيق داده ، بـراي کودکان مورد استفاده قرار دهيم ، بنابراين به بررسـي شـيوۀ داسـتان سـرايي فردوسـي و چگونگي بهره برداري از شاهنامه در ساختار داستان براي کودکان ميپردازيم : ٥- شاهنامه و گذر از اسطوره به قصه به گفتۀ باسکوم «قصه هاي قومي، روايت هايي منثور است که اثر داسـتاني بشـمار ميآيد، نه به اصول عقايد و نه به تاريخ ميپردازد، ممکن است روي داده ، يا نداده باشـد.