چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی کیفیت سود در شرکتهای خانوادگی و غیرخانوادگی، در بورس اوراق بهادار تهران است. در پیوند با این پژوهش، سه سوال اصلی مطرح میشود: 1. آیا کیفیت سود شرکتهای خانوادگی با شرکتهای غیرخانوادگی، در بورس اوراق بهادار تهران متفاوت است؟؛ 2. آیا بین درصد مالکیت، با کیفیت سودآوری، رابطهای وجود دارد؟ و 3. آیا میانگین بازده سهام شرکتهای خانوادگی با شرکتهای غیرخانوادگی متفاوت است؟ جامعه آماری پژوهش، شامل 39 شرکت خانوادگی و 79 شرکت غیرخانوادگی است و دورهی مطالعه، سالهای 1381 تا 1386 را در بر میگیرد. برای آزمون فرضیهها، از «فن آماری رگرسیون چند متغیره و روش آماری دادههای ترکیبی» استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان میدهد که بین کیفیت سود مبتنی بر نسبت «وجه نقد عملیاتی به سود خالص» و همچنین نسبت «انحراف معیار سود عملیاتی به انحراف معیار وجه نقد عملیاتی» در شرکتهای خانوادگی و شرکتهای غیرخانوادگی، تفاوت معناداری وجود ندارد. با بررسی کیفیت سود در شرکتهای خانوادگی و رابطهی آن با درصد مالکیت خانوادگی، مشخص گردید که بین کیفیت سود مبتنی بر نسبت «وجه نقد عملیاتی به سود خالص» با میزان مالکیت خانوادگی و همچنین نسبت «انحراف معیار سود عملیاتی به انحراف معیار وجه نقد عملیاتی» با میزان مالکیت خانوادگی، رابطهی معنیداری وجود دارد. افزون بر این، بین میانگین بازده سهام شرکتهای خانوادگی با میانگین بازده سهام شرکتهای غیرخانوادگی، تفاوت معنی داری وجود ندارد.
Introduction: This study aims at examining earnings quality of family firms and non-family firms in the Tehran Stock Exchange (TSE) to determine whether earnings quality of family firms and non-family firms are significantly different or not. In effect، it demonstrates important differences between family firms and non-family firms in corporate profitability and value، which is important for shareholders، via an empirical method، and expands the boundaries of accounting and financial knowledge in this growing field.
Research hypothesis: Following the literature in this area (e.g.، Anderson and Rybe، 2003 and Wang، 2006)، the main hypothesis of this research is: In TSE، earnings quality of the family firms and non-family firms is different.
In approaching this hypothesis، the following subhypotheses are expressed:
1- In family firms، earnings quality based on the "net operating cash to net income" would be different from non-family firms.
2- In family firms، earnings quality based on the "standard deviation of the operating income to the standard deviation of the operating cash" would be different from non-family firms.
3- A significant relationship exists between earnings quality based on the "cash operating to net income" with the family percentage ownership.
4- A significant relationship exists between family ownership and earnings quality based on the "standard deviation of the operating income to the standard deviation of the operating cash".
5- The average stock returns of the family firms and non-family firms are different.
خلاصه ماشینی:
"فرض صفر و فرض مخالف صفر، به این صورت بیان میشود: H0: µ1= µ2 H1: µ1≠ µ2 براساس جدول شماره 2، میتوان گفت که به طور کلی در سطح اطمینان 95 درصد، کیفیت سود مبتنی بر «وجه نقد عملیاتی به سود خالص»، در شرکتهای خانوادگی نسبت به شرکتهای غیرخانوادگی اختلاف معناداری با هم ندارد؛ به سخن دیگر، فرضیهی صفر را نمیتوان رد کرد؛ از این رو، فرضیهی اول پژوهش تایید نمیگردد.
آزمون فرضیهی چهارم در این فرضیه، رابطهی بین کیفیت سود و درصد مالکیت خانوادگی با استفاده از نسبت «انحراف معیار سود عملیاتی به انحراف معیار وجه نقد عملیاتی» بررسی گردیده است.
با بررسی فرضیههای اول و دوم و عدم تایید تفاوت در کیفیت سود شرکتهای خانوادگی و غیرخانوادگی، حال این موضوع برسی میگردد که آیا بازده سهام این شرکتها در طی سالهای مورد بررسی نیز با هم تفاوت معناداری دارند یا خیر؟ جدول شماره 8، آماره توصیفی مربوط به این فرضیه را نشان میدهد.
ونگ در پژوهش خود، دلیل رابطهی میان کیفیت سود و مالکیت خانوادگی را این گونه بیان میکند: «منافع افراد خانوادگی و سایر سهام داران با هم منطبق است و افراد خانواده برای افزایش منافع خود در بلند مدت، سعی میکنند منافع سهام داران غیرخانوادگی را نیز تامین کنند و به دلیل ایجاد حسن شهرت در بلند مدت، شرکتهای خانوادگی تشویق میشوند از فعالیتهایی نظیر مدیریت سود که باعث کاهش کیفیت سود میشود، پرهیز کنند» (ونگ، 2006: 626)."