چکیده:
پدیدهی مشارکت اجتماعی یکی از مهم ترین ابعاد توسعه ی اجتماعی، توسعه ی فرهنگی، توسعه ی اقتصادی و توسعه ی سیاسی در هر جامعه و خصوصا جامعه ی رو به رشد ایران است . یکی از جلوههای مشارکت اجتماعی، حضور زنان در عرصه های مختلف است . با نگاهی به تاریخ معاصر ایران میتوان شاهد حضور زنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... بود؛ این حضور در مقاطعی بسیار جدی و در دورههایی رو به ضعف نهاده و کم رنگ شده است ، ولی حضور زنان در مجموعه تحولات اجتماعی ایران و نقش فعال و پویای آنها امری انکارناپذیر است . دادههای این تحقیق با روش پیمایشی به عنوان یکی از روشهای تحقیق جمع آوری شد. نمونه ی تحقیق شامل ٣٨٤ نفر از زنان ساکن شهر اهواز است که از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند. هدف کلی در این تحقیق بررسی عوامل موثر بر میزان مشارکت اجتماعی زنان در شهر اهواز است . یافته های این تحقیق حاکی از آن است که : بین متغیرهای سن ، پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، اعتماد اجتماعی و خودپندارهی زنان با میزان مشارکت اجتماعی آنها رابطه ی معنادار و مستقیمی وجود دارد، ولی رابطه ی بین احساس بیقدرتی و مشارکت اجتماعی معنادار و معکوس است .
خلاصه ماشینی:
این حضور در مقـاطعی بـسیار جـدی و در دوره هـایی رو بـه ضعف نهاده و کم رنگ شده است ، ولی حضور زنان در مجموعه تحولات اجتمـاعی ایـران و نقش فعال و پویای آنها امری انکارناپذیر است ؛ اگر چه شـاخص هـای مربـوط بـه توسـعه ی مشارکت زنان در طی سال های گذشته رشد قابل توجهی داشته اسـت ، امـا در مقایـسه بـا توانمندی های زنان همچنان فاصله ی قابل توجهی دارد کـه ضـرورت زمینـه سـازی بیـشتر دست اندرکاران اداره ی امور کشور در خصوص توسعه ی مشارکت زنان و بهره منـدی جامعـه از توانمندی های آنان را مطرح می نماید.
در مورد زنان جامعه ی ما و بخصوص شهر اهواز با توجـه بـه مطالـب ذکـر شده در باب سرمایه ی اجتماعی و بالاخص اعتماد متقابل اجتماعی به عنوان یکی از وجـوه سرمایه ی اجتماعی ، می توان گفت که چون زنـان از روحیـه ی حـساس تـری برخوردارنـد و آسیب پذیرترند؛ همچنین تحقیقات مختلف نشان داده که آنها محافظـه کارترنـد، بنـابراین اعتماد برون گروهی آنها کمتـر مـی باشـد و بـه تبـع آن تـأثیراتی بـر ورود آنهـا بـه شـبکه فعالیت های اجتماعی می گذارد و باعـث کـاهش مـشارکت آنهـا مـی گـردد؛ یکـی دیگـر از متغیرهای مهم دیگری که از آن استفاده شد، احساس بی قدرتی است .
بین متغیر احساس محرومیـت نـسبی مـشارکت اجتمـاعی رابطـه ی معناداری وجود دارد؛ یعنی افراد محروم تر، به مراتب مشارکت اجتماعی بیشتری دارند کـه در این پژوهش تئوری رابرت گر، رد می شود که می توان دلایل زیر را برای آن برشمرد: جامعه ی ما یک جامعه ی سنتی است ؛ در جوامع سنتی ، افـراد همچنـان بـا پیـروی و احترام به سنت ها با حضور در فعالیت های مختلف اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی به وظیفه ی خود عمل می کنند.