چکیده:
این مقاله سعی دارد ضمن یادآوری اهمیت ژئواستراتژیک خلیج فارس، تفاوت ها و تشابهات سیاست های دو قدرت آمریکا و چین را در آن تحلیل نماید. لذا بعد از واکاوی سیاست های دو کشور مزبور در این منطقه، نشان داده خواهد شد که آمریکا و چین در زمینه مسائل مربوط به انرژی، مبادلات تسلیحاتی و تجاری در پی به حداکثر رساندن منافع خود می باشند. اما کلیت رفتار سیاسی آمریکا به دلیل نقشی که به عنوان هژمون برای خود قائل است، امنیتی نگر و ایدئولوژیک است. در مقابل سیاست های چین به دلیل رفع نیازهای فزاینده داخلی در منطقه خلیج فارس عمل گرا و پراگماتیک است. پس از خروج انگلستان از منطقه خلیج فارس در اوایل دهه 1970، آمریکا و چین مجال یافتند به تثبیت سیاست های خود به روش های متفاوت در این منطقه بپردازند. مبارزه با نفوذ کمونیسم در خلیج فارس در دوره جنگ سرد، تشدید حضور مستقیم نظامی در منطقه پس از حمله عراق به کویت، و حمله به عراق بعد از واقعه 11 ستامبر نشانگر اهمیت فوق العاده خلیج فارس برای آمریکاست. از این رو آمریکا ضمن بهره برداری از انرژی و فرصت های اقتصادی سعی داشته است به تغییراتی بنیادین در منطقه از جمله اصلاحات و تغییر رژیم کشورهای حوزه خلیج فارس بپردازد، امنیت اسراییل را تامین نماید و ایران را منزوی کند. از طرفی، یکی از مباحث قابل توجه رشد سریع مناسبات اقتصادی و سیاسی چین با کشورهای خلیج فارس است. چین به این منطقه به عنوان یکی از مناطقی در جهان که بیشترین منابع انرژی را داراست، توجه ویژه ای دارد، لذا این کشور از سیاست های سخت و نظامی در منطقه دوری و سیاست های نرم و غیر ایدئولوژیک را دنبال مینماید. بنابراین، چین در تلاش است تا ضمن پرهیز از درگیری با قدرت های بزرگ، همکاری های خود را با کشورهای منطقه گسترش دهد.
خلاصه ماشینی:
از اين رو آمريکا ضمن بهرهبرداري از انرژي و فرصت هاي اقتصادي سعي داشته است بـه تغييراتـي بنيادين در منطقه از جمله اصلاحات و تغيير رژيم کشورهاي حوزه خليج فارس بـپردازد، امنيـت اسـراييل را تامين نمايد و ايران را منزوي کند.
لذا در اين تحقيق بر مبناي انجام اين مهم به دنبـال پاسـخ بـه ايـن سـوال هستيم که هريک از قدرت هاي چين و آمريکا چه سياست هايي را در منطقه خليج فـارس دنبـال مي نمايند؟ فرض اصلي اين مقاله اين اسـت کـه سياسـت هـاي آمريکـا رويکـردي هژمونيـک و سياست هاي چين برخاسته ملاحظات پراگماتيک و عمل گرايانه است .
(چمنکار، ١٣٨٩: ٣) سالانه متجاوز از ٦٠٠٠ فروند کشتي تجـاري غيرنفـتي ، رفـت و آمـدي نزديـک بـه ٢٠٠٠ نفت کش براي حمل و نقل ، تخليه و بارگيري بيش از ٦٠٠ ميليون تـن مـواد نفـتي و وجـود ٥٠ بندر در حوزه کشورهاي خليج فارس براي تخليه حدود ١٠٠ ميليون تن کالاي تجاري حکايت از آن دارد که اين منطقه به عنوان بزرگ ترين دارنده توليدکننـده و صـادرکننده انـرژي فـسيلي در جهان ، کانون اصلي توانمندي هاي اقتصادي خاورميانه است .
آمريکـا سـعي کـرد خليج فارس و خاورميانه را به حوزه نفوذ انحصاري خـود تبـديل کنـد و از حـضور جـدي سـاير قدرت هاي بزرگ رقيب در منطقه جلوگيري کند و در اين راستا، ايران و عراق را در زمـره محـور شرارت قرار داد، براي تغيير رژيم در سال ٢٠٠٣ به عراق حمله نظامي کرد و تلاش نمود ايـران را منزوي کند و در اين راستا آمريکا سعي کرد تا همکاري و مشارکت کشورهاي شـوراي همکـاري خليج فارس را به دست آورد.