چکیده:
تحولات و رویدادهای چند سال اخیر در منطقه غرب آسیا و شمال افریقا، طیف گسترده ای از نتایج و پیامدهای گاه متضاد را به همراه داشته و آینده منطقه غرب آسیا را دستخوش تلاطم های عمیق امنیتی و سیاسی نموده است. در این میان، فعالیت های گسترده و خشونت بار جریان های جهادگرای سلفی، موجب پدید آمدن نوعی از آنارشی و هرج ومرج در منطقه شده است. به طور طبیعی، کنشگری ضد امنیتی این جریان ها می تواند امنیت عمومی جمهوری اسلامی ایران را نیز به عنوان دروازه ورود به آسیای غربی عرب زبان دستخوش چالش های جدی سازد. در یک نگاه کلان، مسائلی چون تقلیل دهی گفتمان سیاسی مبارزه «استضعافی استکباری» انقلاب اسلامی به ستیزه جویی درون مذهبی شیعی سنی، گسست جغرافیایی احتمالی محور موسوم به مقاومت، تجزیه جغرافیایی کشورهای منطقه براساس بنیادهای زبانی، نژادی، مذهبی و...، خطر گسترش امواج افراط گرایی و ستیزه جویی دینی در منطقه، تضعیف یا حتی سقوط دو هم پیمان منطقه ای ایران یعنی عراق و سوریه، اقتراب فیزیکی جهادگرایان به مرزهای جغرافیایی ایران و درنهایت تهدید مستقیم اهداف اقتصادی این کشور در غرب آسیا، ازجمله مهم ترین مخاطرات و چالش های فراروی امنیت عمومی جمهوری اسلامی برآمده از تحرک پذیری سلفیت جهادی در منطقه آسیای غربی به شمار می آید.
Developments and events during recent years in western Asia and northern Africa have been associated with a wide range of sometimes contradictory consequences through which the future of the western Asia has undergone profound political and security turbulences. Meanwhile, the extensive and violent activities of the Salafi Jihadist movements have brought about a type of anarchy and chaos in the region. Naturally, the anti-security action of these movements can encounter the general security of the Islamic Republic of Iran which is the gateway to Arabic language countries of West Asia− with serious challenges. In a general overview, problems such as reducing political discourse of the oppressive-imperialistic combat of the Islamic Republic to Shiite-Sunni inter-religious quarreling, possible geographical severance of the axis called resistance, geographical disintegration of the countries of this region based on linguistic, racial, and religious foundations, the risk of propagation of extremism and religious quarreling in the region, weakening or even collapsing both regional allies of Iran i.e. Iraq and Syria, physical nearness of Jihadists to Irans geographical territories and finally direct threats against Irans economic purposes in West Asia are among the most important risks and challenges facing general security of the Islamic Republic arising from Jihadist Salafism mobility in the Western Asia.
خلاصه ماشینی:
(همان: 16 / 331 ـ 330) درهرصورت جمهوری اسلامی ایران بهویژه در حوزه سلبی، موفق شده است در دوره حیات چند دههای خود با همراهسازی گروههای مقاومت شیعی و سنی همچون حزبالله لبنان، حماس، جهاد اسلامی و جبهه مردمی برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی کل و با همسویی کشور سوریه، اقدام به تأسیس یک محور نظامی ـ سیاسی تحت عنوان محور مقاومت ـ از شرق دریای مدیترانه تا دهانه اقیانوس هند ـ نماید که محاصره ژئوپلیتیکی اسرائیل و به چالشکشی سیاستهای قدرتهای جهانی در منطقه، از مهمترین دستاوردهای این محور بهشمار میآید.
(Katzman, 2009: 6) با این حال حضور پررنگ جریانهای سلفی جهادی در جغرافیای دو کشور و بهویژه مرزهای مشترک دو کشور عراق و سوریه و در واقع قطع نسبی گذرگاههای زمینی میان دو کشور، آینده سرمایهگذاری ایران در این دو کشور و نیز هدفگذاری بر روی بازارهای مختلف داخلی ایشان را با چالشهای جدی مواجه ساخته است.
تقلیل سطح گفتمان مبارزه «استکباری ـ استضعافی» میان جهان اسلام و استعمار غربی برآمده از آرمانهای انقلاب اسلامی، به منازعه و جنگ درون دینی میان شیعیان و اهل تسنن، بهعنوان نخستین مخاطره قابل طرح از جانب کنشگری فرقهگرایانه جهادگرایان سلفی علیه امنیت عمومی جمهوری اسلامی ایران قابلطرح خواهد بود.
خطر گسترش امواج افراطگرایی و ستیزهجوییدینی در منطقه و تقویت رویکردهای تکفیرگرایانه و نفرتمحورانه میان شیعیان و اهل تسنن بهعنوان یکی دیگر از آسیبهای احتمالی حضور جهادگرایان سلفی در مرزهای ادراکی و جغرافیایی منطقه است که به تهدید گفتمان و پارادایم سیاسی جمهوری اسلامی ایران خواهد انجامید.