چکیده:
مسئله مشروعیت نظام های سیاسی از دیرباز، از اساسی ترین و پرمناقشه ترین مباحث فلسفه سیاسی در بین صاحب نظران بوده است. مقاله پیش رو با شیوه اسنادی تحلیلی، تبیینی از مشروعیت حکومت دینی در «اندیشه توحیدی» امام خمینی است که با الهام از اصل توحید و به تبع آیات قرآن کریم، هندسه معرفتی و سیره عملی و علمی خویش را بنیان نهاده، حق قانون گذاری و حاکمیت را انحصارا از آن باری تعالی می داند تا احدی بدون استناد به اذن و فرمان رب و حاکم مطلق، یارای فرمان روایی بر انسان ها نباشد و تمام نظام های سیاسی فاقد این پشتوانه، طاغوت و نامشروع تلقی گردد. هرچند که از این منظر فرصت اعمال قدرت برای هر نظام مشروعی، تنها از رهگذر انتخاب و اختیار مردم محقق می شود.
The legitimacy of political systems has been one of the most fundamental and disputed subjects of political philosophy among the experts. Adopting an analytic-documentary method, the paper is an illustration on legitimacy of theocracy in the monotheistic thought of Imam Khomeini who establishes his epistemic geometry and practical and scientific tradition by receiving inspiration form the principle of monotheism and in accordance with the verses of the holy Quran, and for him, the rights of legislating and ruling are exclusively possessed by the almighty God so that no one can rule the people without referring to permit and command of God and all political systems lacking this support will be considered to be tyrant and illegitimate; though, from this perspective, the opportunity of exerting power for every legitimate governing system is realized only through selection and will of people.
خلاصه ماشینی:
(امام خمینی، 1385: 10/ 221) امام از ابتدای طرح اندیشه سیاسی خویش تا آخر عمر شریفشان، قائل به مشروعیت و انتصاب باواسطه ولایتفقیه از سوی خداوند بودند، و بارها بر این امر تأکید میکردند که به برخی از آنها اشاره میکنیم: قضیه ولایتفقیه یکچیزی نیست که این سؤال که در چه صورت فقیه جامعالشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟ فرمودند: ولایت در جمیع صور دارد، لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت، بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین، که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر میشده به بیعت با ولی مسلمین.
با توجه به اینکه آموزه توحید، در آیین مقدس اسلام، تنها عقیده و اندیشهای صرف در مباحث نظری نیست تا در مسائل اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی پیروانش بیتأثیر باشد و این مطلب که اصل «ولایت» و «حاکمیت مطلق» بر تمام اجزای هستی بهویژه جامعه انسانی، منحصرا از آن خدا بوده، دخالت و تصرف هر کس جز خدا در این عرصه، عدوانی و غاصبانه است و این حقیقت برخاسته از انحصار مالکیت، خالقیت و ربوبیت در خدای متعال است؛ بنابراین حق ولایت و حاکمیت بر جامعه انسانی، اولا و بالذات از آن خداست؛ چراکه او صاحب ولایت تکوینی و تشریعی حقیقی است و ثانیا و بالعرض حق کسانی است که مأذون از جانب خداوند میباشند و بدین ترتیب اذن الهی در احراز مشروعیت، ملاک و مبنایی بیبدیل، و محور حقانیت نظامهای سیاسی و حقوقی، در تفکر توحیدی اسلام خواهد بود.
. (همان: 15 / 67) بدین ترتیب براساس اصل توحید که ترسیمگر هندسه معرفتی و سیره عملی و علمی امام خمینی& است، خاستگاه و مبنای وحید مشروعیت حکومت دینی، مسئله انحصار ولایت و حاکمیت در ذات احدیت است و لذا حکومت دینی بدین لحاظ صاحب مشروعیت است که در ظل ولایت انحصاری خداست و لذا اذن الهی در احراز مشروعیت، ملاک و مبنایی بیبدیل و محور حقانیت نظام سیاسی و حقوقی، در تفکر توحیدی حضرت امام میباشد.