چکیده:
حقوق بشر در دوران پس از جنگ سرد، يك مسئله مورد مناقشه بوده است. اين مناقشه با تاكيد غرب بر وجود يك برداشت جهانشمول از حقوق بشر كه قابل اجرا براي همه ملل جهان ميباشد، آغاز مي شود؛ اين مقاله، پاسخ ويتناميها به اين ادعا را بررسي مي كند. نكته مشتركِ منتقدان ويتنامي درباره جهانشمولي حقوق بشر غربي اين است كه چنين ادعايي، نوعي انتزاع از تجربه عيني تاريخي است. متفكران ويتنامي به جاي اينكه مسئله حقوق بشر را يك اصل انتزاعي تلقي كنند، معمولاً آن را به مثابه مسئله اي ميدانند كه در تاريخ بشر در فرايند مبارزه مستمر عليه ظلم و نابرابري شكل ميگيرد. همچنين نويسندگان ويتنامي، مفهومِ غربي حقوق بشر را كه بر مفهوم يك فرد جزءنگرانه استوار است و توجه چنداني به ماهيت اجتماعي وي ندارد، نمي پذيرند. نويسندگان ويتنامي مدافع برداشتي از حقوق بشر هستند كه مبتني بر بشري است كه عميقاً ساخته و پرداخته روابط اجتماعي ميباشد.
خلاصه ماشینی:
یکی از مسائل مهمی که نویسندگان ویتنامی درباره این موضوع مطرح می کنند این است که بیشتر دیدگاهای حقوق بشرغربی بر مجموعه خاصی از حقوق بشر تأکید دارند که به حقوق مدنی و سیاسی محدود می شوند؛ حقوقی که مشخصه دموکراس های غربی و مبتنی بر ایدئولوژی لیبرال می باشند.
از منظر نویسندگان ویتنامی ، تأکید غرب بر این حق تلویحی برای نقض حاکمیت ملل دیگر بر اساس ارتقای حقوق بشر برهدف واقعی آنها سرپوش می گذارد؛هدف آنها دست یابی به شکل جدیدی از سلطه در نظم جهانی پس از جنگ سرد است .
ویتنام ها تأکید کمتری بر آنچه آنها به عنوان اصل انتزاعی تلقی مکنند، داشته و بیشتر بر مسائل «عینی » مرتبط با تحقق حقوق بشر تأکید دارند؛ منظور آنها از حقوق بشر حقوقی است که به اشخاص فردی تعمیم می یابد و درقوانینی که توسط دولت اجرا می شود و یا به وسیله جامعه بین الملل به رسمیت شناخته شده است ، واقعا به رسمیت شناخته می شود.
هدف از این مبارزها دست یابی به شرایط «عینی » خاصی است که برای تحقق طیف کامل حقوق بشر یعنی حقوق مدنی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و بین المللی ضروری است .