چکیده:
انسان برتر از همه ی موجودات و ملائکه ، خلیفه و جانشین خدا در زمین است. او علت غایی عالم آفرینش است.هر چند به صورت ظاهر در مرحله ی آخر آفرینش قرار دارد ولی به حسب معنی نخستین موجود خلقت است. در بحث از هویت انسان بهترین تعریف ابتدا در سخن خداوند تجلی پیدا کرده، آنجا که می فرماید: «انی جاعل فی الارض خلیفه» (بقره/ 30) به این معنا که خداوند هویتی جدا از دیگر مخلوقات به انسان بخشیده است. در روزگار معاصر با پیشرفت تکنولوژی و ماشینی شدن جامعه انسانی باعث شده که انسان از هدف خلقت و حقیقت و ماهیت وجودی خود دور شود. در این جستار که با روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته است بر آنیم ضمن تعریف انسان و هویت وی به تصویری روشن از اقسام ابعاد وجودی انسان از دیدگاه قرآن و احادیث بپردازیم و به این نتیجه خواهیم رسید که شناخت استعداد و توانایی ها، تنها در پرتو شناخت ابعاد وجودی اش ممکن است و اگر انسان بتواند هویت و ابعاد وجودیش را بشناسد و به شناخت خود برسد می تواند خداوند را نیز بشناسد و به مقصد نهایی کمال خود دست یابد.
خلاصه ماشینی:
"(پورآوند،91:1387) 3- غفلت دومین عامل درونی که باعث می شود انسان خود را فراموش کند و به ناخود وجودی اش بپردازد با عنوان غفلت از آن یاد شده است و در زبان قرآن به حالتی غفلت گفته می شود که انسان در صحنه تزاحم امیال قرار می گیرد و انسان به دنبال میل راه بیفتد و تسلیم غرایز شده و در نتیجه از انسانیت خود استعفا داده و مورد خطاب در سوره اعراف آیه 179 قرار می گیرد: « اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هک الغفلون » (پور آوند،100:1387) ب) عوامل بیرونی 1- تربیت و آموزش های ناصحیح تربیت به معنای فراهم کردن زمینه برای پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به ظهور رساندن امکانات بالقوه در درون او را گویند در متن آفرینش انسان هم گرایش به خوبی وجود دارد و هم بدی : «فالهمها فجورها و تقواها» (شمس/ 8) یعنی وجود دو جبهه ی متضاد در دون آدمی هم قابلیت انسان شدن را به او داده است و حتی می تواند از رتبه ی حیوانیت نیز تنزل کند و آن زمانی است که در اشباع غرایز و شهوات خود از حیوان هم جلوتر بیفتد و چنین چیزی امکان پذیر است، چون استعدادها و امکانات وجودی انسان بسیار بالاتر از حیوان است و تربیت عاملی است که زمینه را برای به فعلیت رسیدن استعدادها در جهت مطلوب فراهم می کند."