چکیده:
در تاریخ ادب پارسی، قرن چهارم و پنجم هجری، به دوران شکوفایی و اوج پیدایش حماسه های ملی مشهور است. شعر حماسی همواره بیانگر شرایط سیاسی و اجتماعی جوامع بوده است و به واسطه ی نبردها و مبارزات قهرمانان و اخلاق حاکم بر زندگی پهلوانان یک سرزمین شیوه زندگی و سلوک رفتاری جوامع آشکار می گردد . اما در این میان شعر غنایی پیش از شعر حماسی وجود داشته است. این نکته در میان آثار ادبی ملت های دیگر نیز بارز است. بنابراین آثار حماسی همواره در بردارنده ی افکار و اشعار غنایی نیز بوده اند. در ماندگارترین اثر حماسی جهان ،شاهنامه ،نیز در داستان های زال و رودابه، تهمینه و رستم، سودابه و سیاوش و بیژن و منیژه ناب ترین کلام و دل انگیزترین تصاویر عاشقانه را در می یابیم که همواره داستان از رابطه ای عاشقانه آغاز می شود و عشق منشا پیدایش حماسه ای شور انگیزی می گردد. در همین دوران حماسه سرایان دیگری به پیروی از استاد طوس داستان های ایران باستان را به رشته ی نظم کشیدند. یکی از این حماسه ها که در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم سروده شده است و از نظر موضوع و زبان اهمیتی خاص دارد، بهمن نامه یا اخبار بهمن است. در این منظومه همانند منظومه های حماسی چهار داستان عاشقانه بیان می گردد که سه داستان مربوط به بهمن پسر اسفندیار است و یک داستان به عشق آذر برزین مهر پسر فرامرز اشاره دارد. این مقاله به بررسی عشق و مقایسه ی داستان های عاشقانه ی شاهنامه فردوسی و بهمن نامه ی ایرانشاه بن ابی الخیر می پردازد و در این میان به ویژگی های عشق و عاشق و معشوق در این آثار اشاره خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"به هر روی داستانهای عاشقانه در منظومه های حماسی باعث تنوع و عمق بخشیدن به آثار می شوند و خواننده پهلوان را تنها فردی جنگجو نمی بیند بلکه می داند که او نیز به سان دیگر انسان ها سرشار از احساس است و عشق را تجربه می کند .
(دهخدا،ذیل لغت اژدها) در بهمن نامه نیز مانند دیگر منظومه های حماسی به نبرد با اژدها در داستان مهر آذر برزین با دختر بوراسب اشاره شده است.
زناگاه روی سیاوش بدید پر اندیشه گشت روحش بردمید چنان شد که گوئی طراز نخ است اگر پیش آتش نهاده یخ است (فردوسی،ج2: 21) فردوسی از وصف دقیق روابط عاشقانه حتی به زبان کنایه و استعاره دوری می کند و همان عفت و پاکی که در روح پهلوانان شاهنامه وجود دارد را در روایت او از عشق نیز می بینیم.
او به مدد استعارات و تشبیهات جزیی ترین زیبایی های زنانه را به رشته ی نظم در آورد تا بدانجا که از خلوت بهمن با کتایون و چگونگی ازدواج او با زنان مطرح شده در این منظومه نیز سخن به میان می آورد که این مسئله بیانگر تفاوت دیدگاه فردوسی و ایرانشاه نسبت به زن است.
هر چند این نکات از اهمیت و جایگاه بهمن نامه در میان منظومه ی حماسی دیگر نمی کاهد اما ایرانشاه در برابر فردوسی ،خداوندگار سخن ،گوی رقابت را باخته است نتیجه عشق موهبتی الهی است که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است وهر کس به شکلی آن را تجربه کرده است و در ادبیات فارسی تجلی و جایگاهی خاص دارد ."