چکیده:
بحرانهای غرب آسیا ابعاد متعددی دارد که از میان آنها میتوان مواردی مانند مداخله نظام سلطه، نقش مخرب رژیم صهیونیستی، جنگ نیابتی علیه محور مقاومت، توسعهطلبی بازیگران منطقهای و... را بررسی کرد. مناقشات هویتی که بسیاری از مسائل مهم جهان اسلام از جمله مسئله فلسطین را تحت تاثیر خود قرار داده، یکی از وجوه بحرانهای غرب آسیا است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفیـ تبیینی و منابع کتابخانهای، چشمانداز مقاومت فلسطین را در شرایطی بررسی میکند که منطقه غرب آسیا درگیر مناقشات هویتی شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که روند هویتیابی مسلمانان در چند دهه اخیر، باعث برجسته شدن عامل هویت در مناسبات اجتماعی، سیاسی و بینالمللی شده و یافتههای آن موید این واقعیت است که در دورههای زمانی که محیط ملی یا بینالمللی دچار بحران میشود، افراد و گروههای اجتماعی به یکی از ابعاد هویت چندپارچه خود توجه بیشتری نشان میدهند. از این رو، «هویت مقاومت» به عنوان «هویت برساخته"ای که تحت تاثیر گفتمان انقلاب اسلامی، مجموعهای از بازیگران را در یک کیان ژئوپلیتیکی و ژئوکالچری به نام «محور مقاومت» مجتمع ساخته، تحت تاثیر این بحرانها به حاشیه رانده شده و هویتهای قومی، مذهبی، سیاسی و ایدئولوژیکی برجستهتر از گذشته شدهاند. بر این اساس، تا زمانی که بازیگرانی فعال در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی، تحت تاثیر چالشهای هویتی منطقه غرب آسیا، کنش خود را براساس هویتهای قومی، مذهبی، ملی و... تنظیم کنند «هویت مقاومت» و به تبع آن، مقاومت ضد صهیونیستی به حاشیه رانده خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"ا. ایران دینی اسلام فراملی کفر همگرا مذهبی سنیـ سلفی فراملی غیرسنی (شیعه) ناهمگرا قومی عرب فراملی غیرعرب ناهمگرا ملی فلسطینی ملی غیرفلسطینی ناهمگرا سیاسی اخوانی فراملی غیراخوانی ناهمگرا سازمانی مقاومت فراملی سازش همگرا در حوادث و تحولات کشورهای عربی که از سال 2010 آغاز شد، به این دلیل که اخوانالمسلمین رهبری تحولات را در برخی از کشورهای عربی مانند تونس، مصر و سوریه برعهده داشت حماس به جانبداری از آن، مواضع خاصی را نسبت به این تحولات اتخاذ کرد.
مجتمع شدن کشورها و سازمانها با ریشهها و زمینههای فکری و فرهنگی متفاوت حول محور «هویت مقاومت» باعث ایجاد محوری با نام «محور مقاومت» در منطقه شده و هدف مشترک محور مقاومت و تلاشهای همافزای اعضای آن در تحقق این هدف، کلیه ترتیبات سیاسی، امنیتی و نظامی، منطقه غرب آسیا را تحت تأثیر قرار داده است (زارعان، 1395: 25).
ژئوپلیتیک مقاومت با محوریت مقابله با رژیم صهیونیستی تا نابودی کامل آن و ژئوکالچر مقاومت نیز با اتکا به فرهنگ مقاومت، مرزهای سیاسی مبتنی بر دولت ـ ملت را درنوردیده و این کیان امنیتی و فرهنگی جدید، نظم هژمونیکی جدیدی را بر منطقه غرب آسیا مبتنی بر منافع کشورهای اسلامی حاکم کرده است.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «هویت مقاومت» بر مبنای نفی سلطهپذیری، دفاع مشروع در مقابل تجاوز و تلاش برای دستیابی به حقوق اساسی مانند حق تعیین سرنوشت با قرائتی جدید برساخته شد و بسیاری از ملتها، سازمانها و نهضتهای آزادیبخش، این هویت را به عنوان یکی از وجوه هویتی خویش برگزیدند."