چکیده:
مهمترين مسائل دانش فلسفه حق عبارت اند از: مفهوم حق، انواع حق، صاحبان حق و منشا حق. اين مقاله با روش عقلي و كتابخانه اي مي خواهد انديشه آيت الله جوادي آملي را درباره اين مسائل از آثار مكتوبشان استخراج كند. گزارههاي زير خلاصه انديشه وي دراين باره است: 1. مفهوم حق (موضوع دانش فلسفه حق) مفهومي فلسفي است؛ 2. حق ميتواند اساس چهار تقسيم قرار گيرد: منشا؛ صاحب؛ تلازم يا عدمتلازم با تكليف مقابل يا مجامع؛ قابليت و عدمقابليت انتقال از صاحب حق؛ 3. همه موجودات ميتوانند صاحب حق باشند؛ 4. خاستگاه همه حقها خداي متعال است.
The most important issues in the science of the philosophy of right are the notion of right، the kinds of right، the right holders، and the origin of right. In this paper، with aids of textual research، we will try to draw the thoughts of Ayat Allah Javadi Amoli about these problems out of his writings. The below propositions are the extract of his thoughts: (1) the notion of right (subject matter of the science of philosophy of right) is a philosophical notion; (2) the right could be divided in terms of four features: origin، holder، correlation or the lack of correlation with inclusive or exclusive obligation; (3) all beings could have some rights; (4) God is the origin of all rights.
خلاصه ماشینی:
"آیت اٰلله جوادی آملی دربارٔە تفاوت معقولات اولی (ماهیت ها)، معقولات ثانی فلسفی و منطقی میگوید: «برمبنای اصالت وجود، عامل اصلی و تعیین کننده در ماهیت و مفهوم همانـا وجـود است ؛ یعنی اگر چیزی در خارج از ذهن وجود حقیقی و تکوینی داشت و محـدود بـود، می توان از آن ماهیت فهمید و آن را از مقولات شمرد و اگر خارج از ذهن ظرف اتصاف آن بود نه عروض ، نمی توان از آن ماهیت فهمید، بلکه دارای مفهومی اسـت کـه معقـول ثانی فلسفی است (به اصطلاح معهود) و اگر خارج از ذهن ظرف عروض یا اتصـاف آن نبود و این هردو در ظرف ذهن صورت مـی پذیرنـد، آنچـه از چنـین وجـودی فهمیـده می شود، مفهوم است نه ماهیت ، معقول ثانی است نه اولی ، معقول ثانی منطقی است نـه فلسفی .
انسان براساس آنچه که هست ، حقوقی پیدا می کند و حقوق انسان مطابق "بود" اوست و لازم تعیین حق برای هر موجودی هستی شناسی اوست » (همان : ۱۶۷) بنابراین در نظام فکری آیت اٰلله جوادی آملی چون همۀ موجودات وجود دارند، حـق نیز دارند؛ پس عنصر مقوم هر حق ، وجـود صـاحب حـق اسـت .
از این عبارت نیز مـی فهمیم کـه در حق نفع و سود وجود دارد که صاحب حق با آن منتفع می شود؛ ازاین رو، آیت اٰلله جوادی آملی در ادامه به عبارتی از نهج البلاغه استناد می کنـد کـه در آن کسـی کـه از حـق نفـع می برد، خود مکلف به رعایت حقوق دیگران و سوددهی به آنان است (نهج البلاغة ، خطبـه ۲۱۶)؛ پس حق از نگاه فقیه و حکیم ما در این نگارش ، هم نوعی سلطه دربـردارد و هـم نفـع ."