چکیده:
موضوع اين نوشتار، تبيين مباني تعليم وتربيت از ديدگاه حضرت آيت الله جوادي حفظه الله است. در اين مقاله تلاش كرده ايم با روش توصيفي ـ تحليلي، ديدگاه هاي ايشان را درباره مهم ترين مباني تعليم وتربيت گردآوري و تحليل كنيم. باتوجه به گستردگي مباحثِ مباني تعليم وتربيت، ناگزير از گزينش برخي مباني بوديم؛ يعني مباني معرفت شناختي و انسان شناختي. بخش مباني معرفت شناختي درباره چند مبنا ازجمله حداكثري بودن دين و شمول آن نسبت به حوزه تعليم وتربيت، اعتبار يافته هاي عقل و معتبر بودن داده هاي علوم انساني تجربي است. بخش مباني انسان شناختي نيز درباره دوبعدي بودن انسان، حي متاله بودن انسان، كرامت انسان و خلافت الهي است. جامعيت علمي استاد ازيك طرف، توجه به مسائل نوظهور در حوزه هاي مختلف ازجمله تربيت ازطرف ديگر و موضع گيري در حيطه هاي متنوع مرتبط با مباني تعليم وتربيت، زمينه مساعدي را براي گردآوري، تنظيم مباني و مسائل تربيتي و طراحي نظام تربيتي از ديدگاه ايشان فراهم كرده است.
We try in this paper، with aids of an analytic-descriptive method، to collect and analyze Ayat Allah Javadi Amoli’s views about the most important elements of the education. Regarding the large extent of the elements of education، we had been forced to be selective، so that we only chose the epistemological and anthropological elements. The section on the epistemological elements concerns the maximalist nature of the religion and its inclusiveness over the education، the validity of the rational finings، and the validity of empirical human sciences data. The section on the anthropological elements concerns the fact that man has two dimensions، is a living theologian، his dignity، and his representativeness of God. The scientific comprehensiveness of this professor، his attention to emerging problems in different fields، including education، and the positions he takes in different domains related to the elements of education has made an appropriate ground for collecting and organizing educational problems and designing educational systems according to his views.
خلاصه ماشینی:
"چون ساختار سیاسی ـ اجتماعی و سایر نهادهای آن ازجمله نهـاد تعلیم وتربیـت هـر ٦٨ جامعه ، بر فلسفه و دیدگاه خاصی از انسان و جهان ، پارادایم خاصی از تعامـل انسـان بـا جهان و الگوی خاصی از تعامل انسان ها بنا شده است ، جهت گیری تربیتی هر جامعـه ای نیز باید به گونه ای باشد که با مبانی و آرمان های کـلان آن جامعـه سـازگار باشـد؛ پـس اهداف ، اصول و روش های تربیتی باید به گونه ای باشـد کـه بـا مبـانی تعلیم وتربیـت آن جامعه هماهنگ باشد؛ ازطرف دیگر، باتوجه بـه اهمیـت تعلیم وتربیـت در اسـلام ، بـرای دستیابی به الگوی کارآمد، باید به این حوزه نگاه نظام منـد کنـد.
» (جوادی آملی، ۱۳۹۱: ۷۴ ـ ۴۲) ب ـ کاربرد تلقی حداکثری از دین برای طراحی نظام تعلیم وتربیت اسلامی برای طراحی نظام تعلیم وتربیت اسلامی، باید هم مبانی مشـخص و مسـتند بـه دیـن اسلام وجود داشته باشد و هم الگوی روش شناختی مشخصی برای ترکیب مبـانی بـرای استخراج مسائل تربیتی؛ افزون برآن ، چون بسیاری از گزاره های تربیتی، مبتنـی بـر علـوم انسانی تجربی است ، دین اسلام باید موضع مشخصی درقبال آن داشته باشـد."