چکیده:
اين پژوهش با هدف مقايسه رابطه سبكهاي تفكر و راهبردهاي يادگيري با عملكرد تحصيلي
دانشجويان دختر دانشگاههاي دولتي و آزاد يزد انجام گرفت. اين پژوهش از نوع توصيفي –
همبستگي بود. با استفاده از روش نمونهگيري طبقهاي تعداد 195 دانشجوي دختر از دانشگاه
دولتي يزد و 130 دانشجوي دختر از دانشگاه آزاد يزد انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. براي
جمعآوري دادهها از نمونه مورد مطالعه از سه پرسشنامه سبكهاي تفكر استرنبرگ- واگنر،
و عملكرد تحصيلي درتاج استفاده گرديد. دادهها با استفاده ازنرم ASSIST راهبردهاي يادگيري
t و با روش ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون چندگانه مدل ورود (اينتر) و آزمون SPSS افزار
تجزيه و تحليل شد. نتايج نشان دادند كه: بين تمام سبكهاي تفكر و رويكرد يادگيري عميق و
راهبردي با عملكرد تحصيلي رابطه مثبت و معنا داري وجود دارد و تنها بين راهبرد يادگيري
سطحي با عملكرد تحصيلي رابطه معناداري بدست نيامد. هم چنين، از متغير سبكهاي تفكر، سبك
تفكر سلسلهمراتبي، محافظه كار و كلي و از متغير راهبردهاي يادگيري، تنها رويكرد يادگيري
راهبردي در پيشبيني عملكرد دانشجويان سهيم بودند و در نهايت، يافتهها نشان داد دانشجويان
دو دانشگاه در متغير سبك تفكر آزادانديش و راهبردهاي يادگيري عمقي و راهبردي تفاوت معنا
دار دارند. با توجه به يافتههاي بدست آمده ميتوان نتيجه گرفت كه سبكهاي تفكر و راهبردهاي
يادگيري نقش مؤثري را در عملكرد تحصيلي ايفا ميكند.
خلاصه ماشینی:
"ضریب بدست آمده از داده های جمع آوری شده از ٣٢٥ دانشجو برای خرده مقیاس های سبک های تفکر قانون گذار ٠/٧٨، اجرایی ٠/٦٨، قضاوتی ٠/٦٦، یک قطبی ٠/٦٩، سلسله مراتبی ٠/٦١، 1- Education Performance Test 2- Thinking Styles Scale الیگارکی ٠/٥٧، آنارکی ٠/٧١، کلی ٠/٦٧، جزئی ٠/٧٢، درونی ٠/٧٥، برونی ٠/٦٨، آزاداندیش ٠/٥٣ و محافظه کار٠/٦٧ می باشد.
فرضیه نخست به بررسی رابطه بین ابعاد چندگانه سبک های تفکر (کارکردها، سطح ها، گرایش ها، شکل ها و حوزه ها) با عملکرد تحصیلی دانشجویان پرداخته است و با توجه به نتایج بدست آمده ، نشان داده شد که بین سبک های تفکر قانونی ، اجرایی ، قضایی ، یک قطبی ، سلسله مراتبی ، الیگارشی ، آنارشی ، کلی ، جزئی ، درونی ، بیرونی ، آزاداندیش و محافظه کار با عملکرد تحصیلی این نتایج با بررسی های زانگ (٢٠٠٣ ,Zhang)، برناردو، زانگ و کالوینگ (٢٠٠٣ ,Caluueng &Bernardo, Zhang ) و شکری ، کدیور، فرزاد، سنگری و غنایی (٢٠٠٦ ,Ghenayi &Shokri, Kadivar, Farzad, Sangari ) که نشان دادند بین سبک های تفکرقضایی ، سلسله مراتبی و آزاداندیش به طور مثبت با عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه دارند و هم چنین ، با پژوهشات انجام شده به وسیله کانوگارسیا و هاگس (٢٠٠٠ ,Hughes &Cano-garcia ) در رابطه با اینکه دانشجویان با سبک های تفکر اجرایی و درونی عملکرد تحصیلی بهتری دارند همخوان است ."