چکیده:
علامه اقبال لاهوری شاعر فارسی زبان هنددی و امیرالشدارا شوقی شاعر عرب زبان مصری، هر یک در دوره زندگانی خود از سرشناس تدرین شداعران کشورشان به شمار می آمدند. شرایط اجتماعی و سیاسی تقریبا مشابه حاکم بر جماه هند و مصر در قرن نوزدهم، باعث به وجود آمدن اندیشه هدای مشترک در ذهن و زبان این دو شاعر وطن پرست گردیده است. در این مقاله سعی ما بر این بوده اسدت، بدا بررسدی شدرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جاماه هند و مصر، به بررسدی اندیشده هدای مشترک این دو شاعر بپردازیم. مهمترین منابع در تهیه این مقالده دیدوان شار اقبدال و شوقی می باشد و آنچه بیان شده است، تنها به استناد شعر آنان می باشد.
خلاصه ماشینی:
شوقی چهار ساله بود که وارد مدرسه شد و هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود، که تحصیلات خود را در دوره ابتدایی و متوسطه به پایان رساند و با وجود سن کم به مدرسه حقوق و سپس به مدرسه ترجمه رفت و از آنجا دانشنامه گرفت و آنگاه در سال 1887م برای ادامه تحصیل به خرج خدیو توفیق پسر اسماعیل راهی فرانسه گردید و به مدت دو سال در مونپلیه به آموختن حقوق پرداخت.
اقبال شاعری بود که شعر خود را در خدمت بیان دردها و رنجها و مصیبتهای وارد بر ملت ستمدیده و مسلمانان مظلوم هند قرار داد و شعر او در حقیقت بازگو کنندهی دورهای از تاریخ سرزمین هند به شمار میآید.
شوقی در دوران زندگی در قصر، هنر و شعر خود را در خدمت خدیوهای مصر قرار داد و رفتار آنان را خوب یا بد میستود و شعرهایش تنها در مدحیات و وصفیات خلاصه میشد و در یک کلام او شاعری درباری بود که در قبال شعری که میسرود به ثروت و شهرت دست مییافت.
بررسی اندیشههای مشترک علامه اقبال لاهوری و امیرالشعرا شوقی دین دین، دینداری و تفکر دینی یکی از مهمترین عوامل شکل دهندهی نگرش یک هنرمند نسبت به جامعه و تعهد هنری خود نسبت به آن است.
مفاهیم قرآنی در شعر شوقی و اقبال یکی دیگر از بارزترین نمونههای پایبندی به دین در اشعار این دو شاعر استفاده فراوان از آیات قرآنی در ضمن سرودن اشعار خود است.
مدح و ستایش پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و همچنین استفاده فراوان از آیات قرآن کریم و مفاهیم آن در شعر شوقی و اقبال از نمونههای دیگر ارادتمندی این دو شاعر به دین مقدس اسلام میباشد.