چکیده:
فيلسوفان در سال هاي اخير توجه فراواني به فيلم داشته اند و گويي در دو سه دهه پاياني قرن بيستم كوشيده اند غفلت و بي توجهي هفت دهه گذشته خود درباره فيلم را جبران كنند. نخستين كوشش ها، در اين راه، آشكارا ريشه در نگره هاي ادبي و رويكردهاي زبان بنياد داشت. روشن است كه انديشمندان، هر يك در چارچوب فكري خود به اين موضوع مي پرداختند كه برخي از آن رويكردها اثري نيرومندتر و پايدارتر بر حوزه مطالعه و پژوهش فيلم داشت؛ همچون نگره هاي نشانه شناختي و واكاوي هاي روانكاوانه. ورود فيلسوفان تحليلي به حوزه فلسفه فيلم، پس از فيلسوفان قاره اي، مرزهايي نو در برابر اين رويكردها گشود. كتاب تصوير و ذهن: فيلم، فلسفه و علوم شناختي، نوشته گريگوري كوري، يكي از اين كوشش ها بود كه رويكردهاي نشانه شناختي به مطالعه فيلم را نادرست خواند و ساختارهاي شناختي را به جاي ساختارهاي فرمي پيش نهاد.
خلاصه ماشینی:
"کتاب تصویر و ذهن: فیلم، فلسفه و علوم شناختی، نوشته گریگوری کوری، یکی از این کوششها بود که رویکردهای نشانهشناختی به مطالعه فیلم را نادرست خواند و ساختارهای شناختی را بهجای ساختارهای فرمی پیش نهاد.
هنرها و ذهنها (۲۰۰۴) Arts and Minds در این کتاب، کوری باز به ارتباط هنر و توان بازنمایی در آدمی بازمیگردد و همانگونه که در کتاب تصویر و ذهن به فیلم و شیوههای بازنمایی تصویر و زبان پرداخته بود، میکوشد مقالههای پیشین و چند مقاله نو و بازنگری شده خود درباره این موضوع را گردآورد.
این بخش از کتاب کوری از بهترین نمونههای رویکرد تحلیلی به فیلم است؛ چراکه از همان آغاز میکوشد تعریفی روشن از موضوع بررسی خود به خواننده دهد.
اکنون میتوانیم به بنمایه استدلالهای کوری در این کتاب برسیم: در نگره مانندسازی، او بر این باور است که بیننده برای دانستن آنچه دیگران میاندیشند یا حس میکنند تجربههای آنها را بر پایه تجربه زیستی خود مانندسازی (شبیهسازی) میکند.
خواننده در همان زمان انتظار داشت که بر پیشانی چنین کتابی دیباچهای پر و پیمان در علوم شناختی و اندیشههای روز در فلسفه فیلم و اطلاعاتی بسنده درباره نویسنده کتاب ببیند؛ ولی آنچه در چاپ نخست کتاب هست یادداشتی کوتاه از ناشر و در پی آن یادداشتی کوتاه از مترجم است."