چکیده:
تحقق پيروزي عراق در جنگ هشت ساله عليه ايران ميتوانست نه تنها جغرافياي سياسي منطقه بلكه نظام اسلامي ايران را در معرض خطر قرار دهد. سؤال اصلي اين مقاله اين است كه عواملي كه منجر به ناكامي عراق در جنگ شد چيست؟در پاسخ نظريههاي مختلفي از جمله نظريه اسيران عراقي ، رژيم عراِق،كارشناسان و محققان و نظريه سپاه مطرح شده است. نويسنده نتيجهگيري ميكند،از مهمترين مسائلي كه منجر به شكست صدام شد ميتوان از محاسبات استراتژيك غلط و آرزوهاي محال و برخوردار نبودن از عمق استراتژيك ، تركيب سني ـ شيعه در ارتش و عدم آموزش كافي ارتش صدام نام برد.
خلاصه ماشینی:
با این توصیف با فرض صحت محاسبات و ارزیابی عراق از تمام عوامل موثر در کسب پیروزی برپایه ( تصمیم عقلایی )، پاسخ به سؤال علل شکست و نا کامی دشمن تا اندازهای دشوار می شود زیرا علل نا کامی عراق را باید در پیدایش عوامل جدیدی جستجوکرد که به تغییر معادلات و در نتیجه مخدوش شدن محاسبات عراق منجر شد، به عبارت دیگر در وضعیتی که عراق تمام عوامل را در معادلات سیاسی و نظامی به سود خود ارزیابی می کرد،نقط ه ثقل تحولات و عوامل مؤثر در فراهم سازی مقدمات نا کامی و شکست عراق چه بود؟ علی رغم اهمیت این موضوع تا کنون به دلائل مختلفی از جمله پیچیدگی و گستردگی مسائل سیاسی - نظامی و اقتصادی جنگ در یک زمان هشت ساله ، همچنین عدم انتشار اسناد متقن شامل چگونگی تصمیم گیری عراقیهاو توافقات پنهانی که احتمالا هنگام تهاجم عراق به ایران انجام گرفته و سایر عوامل ، تحقیق جامع و مانع و منسجمی ارائه نشده است.
١ تاثیر نامط لوب نا کامیهای اولیه عراق و سپس فرار نیروهای عراقی از ایران پس از فتح خرمشهر، به کاهش موقعیت صدام حسین و تا کید بر اشتباهات اساسی وی در تهاجم به ایران منجر شد و به همین دلیل در نهمین کنگره حزب بعث، علاوه بر اشاره به نقش صدام در (فرماندهی کل نیروهای مسلح و حزب و دولت) و مشارکت وی در (بیشتر نبردهای مهم ) و طرحریزی یا تغییر در طرحهای ارائه شده، برای تشریح مشارکت دیگ-ران در پ-یدایش وضعیت موجود،و نقش آنها در تصمیم گیری فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق آمده است: (در تصمیمات مذکور هریک از عضای رهبری و مسئولان دولت با هر کدام از این مسائل ارتباط داشت،در بررسی مسائل مذکور شرکت می جستو همکاری میکردو پس از هر نبرد، یک بررسی کامل از آن صورت می گرفت، همچنین از تجارب آن بهرهبرداری می شدو تجارب نامبرده به تمام فرماندهیهاو یگانها برای بهرهبرداری از آن ابلاغ می گردید)۲ در ادامه همین تحلیل از روش فرماندهی ٣کل به عنوان یک (روش دمکراتیک ) نام برده شده است.