چکیده:
مطالعه كيفي حاضر به بررسي و واكاوي فرهنگ فقر زنانه در بين زنان سرپرست خانوار
تحت پوشش سازمان بهزيستي ساري م يپردازد. اين تحقيق با تركيب دو نظريه فرهنگ فقر اسكار
لوئيس و رويكرد تفسيري گيرتز در صدد است ماهيت و ابعاد فرهنگ فقر را در بين زنان مورد
مطالعه آشكار سازد. بر همين اساس، با اتخاذ روش شناسي كيفي، 28 نفر از زنان و مددكاران
بهزيستي مورد مصاحبه عميق قرار گرفته و داده هاي گردآوري شده با استفاده از شيوه تحليل
تماتيك يا موضوعي تحليل شدند. مفهوم فرهنگ فقر كه ابتدا توسط اسكار لوئيس ابداع شد،
عبارت است از نظام معنايي، ذهني و هنجاري ارزشي كه به ايجاد و گسترش احساس فقر در
بين افراد منجر شده و فرآيند ناتواني و فقر آن ها را تدوام بخشيده و بازتوليد مي كند. يافته هاي اين
مطالعه كيفي ضمن بيان عناصر عمومي فرهنگ فقر از قبيل ك مسوادي، مسئل هي مسكن و نظاير آن،
مقوله هاي خاصي نيز به دست داد كه تحت عنوان شاخ صهاي "فرهنگ فقر زنانه" عنوان شده اند.
اين مقوله ها عبارتند از: مسئوليت گريزي، مشاركت گريزي، پنهان كاري، تعصب جنسيتي،
آسيب پذيري اخلاقي، ازدواج مجدد اجباري يا ناچاري، خطرپذيري پايين و دريوزگي. مقوله هاي
مذكور با استناد به داده هاي مصاحبه اي بيانگر ماهيت چندبعدي فرهنگ فقر زنانه و شيوه ي تداوم
آن هستند.
خلاصه ماشینی:
"شاید بتوان گفت آسیب پذیری اخلاقی از نگران کننده ترین و در عین حال حساس ترین ویژگی های فرهنگ فقر زنان سرپرست خانوار است ، چرا که برای آن دسته از زنانی که به هر نحوی مورد سوءاستفاده ی افراد فرصت طلب قرار گرفته باشند، مسائل و مشکلات روحی ـ روانی مضاعفی علاوه بر مشکلات ناشی از فقر به وجود آمده و زندگی آن ها و فرزندان شان را تحت تأثیر قرار می دهد.
به عبارت دیگر، سؤال آن است که چرا علی رغم صرف میزان زیادی از هزینه های مختلف ، هنوز مسئله ی فقر در بخش های زیادی از سطوح اجتماعی حل نشده است ؟ چرا آن طور که در یافته های این مطالعه نیز آمده ، نهادها و سازم̂Hن های ذی ربط در حل فقر ناکام مانده اند؟ چرا فقر همواره در حال تولید و بازتولید خودش است ؟ چرا فقرا در حل مسئله ی فقر خود هیچ نقشی ایفا نمی کنند؟ چرا زمانی که مسایل مالی آن ها نیز به دلایلی حل می شود، باز از بیان حقیقت طفره رفته و کماکان خود را تحت پوشش باقی می گذارند؟ اینها و سؤال های دیگر بیانگر این نکته است که فقر در جامعه ما به طور عام و در بین اقشار نیازمند به طور خاص صرفا یک رفتار، نیاز یا شرایط نیست ، بلکه از یک نظام ذهنی ، ارزشی و هنجاری موسوم به فرهنگ فقر پیروی می کند."