چکیده:
در سالهای اخیر جنگ نامتقارن بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته و بسیاری از مباحث جاری در حوزه نظامی، از این مقوله تاثیر گرفته است . اغلب از اصطلاح نامتقارن برای توضیح مجموعه عوامل پیدا و پنهان در نبردهای آتی بین دو کشور غیر همطراز استفاده میشود. این کاربرد، بر ابهام معنایی آن بیش از پیش میافزاید. در عین حال ، این مسئله از واقعیت دیگری نیز خبر میدهد، که بخش نظامی از یکسو تحت تاثیر تحولات بیرونی و از سوی دیگر به دلیل دگرگونیهای درونی، وضعیت متفاوتی پیدا کرده است . بر این مجموعه باید گسترش عوامل روانی و فرهنگی را نیز افزود که مفهوم نامتقارنی را پیچیده تر میکند. چنین تحولاتی، فرهنگ را به صورتی روزافزون بسط میدهد و از درون همین گسترش است که مسائل تازه ای پیش روی جامعه و مسئولان حوزه فرهنگی ـ نظامی قرار میگیرد. بنابراین در زمینه ای اینچنین بسط یابنده و در حال دگرگونی، سیاستگذاری فرهنگی مفهومی ثابت نخواهد داشت ، رویکردها و برداشتهای تازه ای در مورد سیاستگذاری فرهنگی در جنگ نامتقارنی نیاز است تا آن را با شرایط در حال دگرگونی متناسب کند. در این مقاله به اهداف و دامنه سیاستگذاری و هم بر فرآیند آن اشاره میشود تا ضمن حفظ گوهر بنیادین اهداف خود، بنا به مقتضیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تعبیری متناسب از اهداف ارائه کند.
خلاصه ماشینی:
"ویژگیهای جنگ نامتقارن جنگ نامتقارن که در یک طرف آن عنصری به ظاهر قوی و در طرف دیگر آن عنصر ضعیف قرار دارد 159 ویژگیهایی دارد: ١ـ فقدان وجود تناسب معمول نظامی بین دو جبهۀ درگیر؛ ٢ـ وجود تضاد منافع حیاتی بین دو جبهه ؛ ٣ـ بیشترین بهره برداری از نقاط ضعف دشمن در جبهه قوی و به حداکثر رساندن برتریهای خودی در جبهۀ ضعیف ؛ ٤ـ توجه ویژه به ابعاد روانی، عمومی و بسیج نیروها؛ و ٥ـ دستیابی به اهداف راهبردی با استفاده از منابع کم و تأکید به اصل کمترین هزینه در مقابل بیشترین بهره .
محورهای عمده جنگ تبلیغاتی امریکا علیه عراق امریکا برای تأمین اهداف خود در منطقۀ خلیج فارس و تأمین منافع خود تحت عنوان حفظ و پاسداری از منافع ملی خود در جهان در قالب دکترینها و سیاستهای مردم فریب ، محورهایی را به عنوان اجرای عملیات آفند روانی انتخاب کرد: ١ـ جنگ طلب معرفی کردن عراق در افکار عمومی جهان و منزوی ساختن رژیم عراق ؛ ٢ـ استفاده از ابزار رعایت نکردن حقوق بشر و فقدان دمکراسی در کشور هدف برای جلب افکار عمومی دنیا؛ ٣ـ بزرگ نمایی وجود سلاحهای کشتار جمعی و هسته ای در عراق (که هرگز پیدا نشد!)؛ ٤ـ تبلیغ حمایت از مردم عراق در مقابل رژیم بعث برای تشدید جدایی مردم از حکومت ؛ ٥ـ تبلیغ گسترده مبنی بر انهدام زیرساختهای دفاعی عراق برای ایجاد روحیه یأس و ناامیدی در نظامیان عراقی و تضعیف قدرت مقابلۀ آنان ؛ و ٦ـ جداسازی فرماندهان ارشد ارتش بعث از صدام و اطرافیانش با تطمیع و وعده های کلان مالی و رفاهی و خارج ساختن آنها از عراق در لحظات نخستین تهاجم ."