چکیده:
حادثه 11 سپتامبر فرصتی را برای نومحافظهکاران کاخ سفید فراهم کرد تا بتوانند امیال و
خواستههای خود را به بهانة مبارزه با تروریسم به جهان تحمیل کنند و از رهگذر این حادثه بیشترین
بهرهبرداری را به دست آوردند. مقامات کاخ سفید در نخستین واکنش در قبال این حادثه جهان
اسلام را مخاطب قرار دادند و انگشت اتهام به سوی کشورهای اسلامی نشانه گرفتند. همچنین در این
راستا، برای توجیه بیشتر حملات خود به کشورهای اسلامی ظهور تروریسم و گسترش سلاحهای
کشتار جمعی را بهانه قرار دادند، ولی در هر دو مورد حمله به کشورهای افغانستان و عراق از یافتن
تروریستهای ادعا شده و سلاحهای کشتار جمعی که در حملات روانی خود بارها علیه این کشورها به
کار برده بودند، ناتوان ماندند و دنیا به بطلان استدلالهای غرب کاملا آگاه شد.
خلاصه ماشینی:
"» 174 بررسی سخنرانی بوش در کنگره ، چند مطلب مهم را نشان میدهد؛ نخست اینکه رویکرد سیاست خارجی ایالات متحده در عرصۀ نظام بین الملل چیزی فراتر از کسب و حفظ منافع ملی است و امریکا در کنار منافع ملی و امنیت ملی خود به وضعیت مردم جهان نیز توجه میکند.
بنابراین در صدد است تا با اشاره به این مطلب که خطر جدید نه فقط منحصر به منافع امریکا، بلکه منافع اروپاییان را نیز تهدید میکند، این کشور همچنین در صدد است تا به نوعی افکار عمومی اروپا را به هم سویی و هم گرایی با سیاستهای ایالات متحده در مقابله با تهدیدی به اسم تروریسم در منطقۀ خاورمیانه ترغیب کند: «راهبرد پیش نگرانه ما در قبال آزادی، ما را نسبت به حمایت از کسانی که در سراسر خاورمیانه میکوشند و برای اصلاح ، فداکاری میکنند، متعهد میکند.
ارزیابی نهایی حوادث یازدهم سپتامبر، همانطور که اشاره کردیم ، دستاویزی شد برای تصمیم سازان سیاست خارجی ایالات متحده ، تا با طرح شعارهایی همچون مبارزه با تروریسم ، دمکراتیزه کردن حکومتها در خاورمیانه ، مبارزه با سلاحهای غیرمتعارف کشتار جمعی، مبارزه با رژیمهای حامی تروریسم ، حقوق بشر، آزادی و مواردی از این دست ، ابتدا در آسیای میانه به اشغال نظامی افغانستان مبادرت کنند و سپس به دنبال اجرای چند عملیات روانی از سوی مقامات نظامی و سیاسی درون حاکمیت و همینطور رسانه های گروهی، مطبوعات و گروههای راست گرای افراطی، زمینه را برای حضور نظامی در خاورمیانه و اجرای سناریوی نظامی علیه عراق آماده کنند."