چکیده:
یکی از مسائل مهمی که در حوزه فلسفه دین مورد توجه قرار گرفته است ، مساله وجود شـرور در عالم هستی است . در این مقاله ضمن بررسی مساله شر از دیدگاه فیلسوف معاصـر، جـان هیـک ، ابعـاد مختلف استدلالات او در عدم وجود منافات بین مساله شر با وجود خدای قـادر و عـالم مطلـق ، مـورد بررسی قرار میگیرد. مقاله حاضر با بررسی تحلیلی رابطه موجود میـان شـر و اختیـار از دیـدگاه جـان هیک ، نشان میدهد که وی، ضمن نفی وجود شر جبران ناپذیر، معتقد است که وجـود شـرور نـه تنهـا نمیتواند از منظر فلسفی به عنوان مانعی در تکامل انسان محسوب شود؛ بلکه با وجود حیات اخـروی، آن دسته از قابلیت های انسان که به واسطه وجود شرور در حیات دنیوی به فعلیت نرسیده است ، در آن جهان فعلیت خواهد یافت .
خلاصه ماشینی:
اگر او هم می خواهد و هم می تواند، که تنها فرض متناسب با خداست ، در این صورت شرور از چه منبعی سرچشمه می گیرند؟ و چرا او آنها را از بین نمی برد؟» (پیلین ، مبانی فلسفه دین ، ٢٤٧) قرنها بعد هیوم ٢در کتاب همپرسه ها با توجه به استناد فوق، در رابطه با مسأله شر اظهار نموده است : «چرا اساسا شوم بختی در جهان وجـود دارد؟ مسـلما تصـادفی در کار نیست .
، عقل و اعتقاد دینی، ٢٠٨) در نظر اینان، «اینگونه نیست که همـۀ امـور در حیـات پـس از مـرگ بـه نقطه ای فرجامین برسند و در آن نقطه اوج، شرور واقع شده، اصلاح شوند» (همان، ٢٠٩) جان هیک در عین حال که الهیات پویشی را قبول ندارد ولی برای این رویکرد فلسـفی از دو جهت جذابیت قایل است .
به طور خلاصه مـیتـوان بیان داشت که پاسخ ایرنائوسی به این سوال که ، «چرا شر طبیعی وجود دارد؟» آنست کـه : اگـر محیطی بخواهد برای مرحله دوم آفرینش انسان، یعنی مرحله تکامل روحی او موثر باشد، بایـد اساسا شرور را در درون خود داشته باشد (هیک ، فلسفه دین ، ١٠٣).
این تحقیق نشان داد که جان هیک معتقد است که شر بر اساس اراده الهی در جهان وجود دارد و خداوند بدین ترتیب میخواهد نشان دهـد کـه مسـیر تحمیل شدهای در زندگی انسانها از سوی خدا برای انسان وجود ندارد.