خلاصه ماشینی:
"150 با توجه به معرفی اجمالی رهبران نهضت اصلاحطلبی در اندونزی، مسلما ذهن کنجکاو به دنبال جنبههای فرهنگی نهضت اصلاحطلبی در اندونزی میگردد؛ زیرا جریان اصلاحطلبی به درجه اهمیت فرهنگ، میزان تأثیرگذاری آن در آموزش و پروراندن نسل جوان توجه داشته و سعی کرده است شعاع دایره آموزش را گسترش دهد؛ در حالی که اصلاحطلبان اندونزی نگران از دست دادن نفوذ خود بر نسل جوان این کشور بودند، لذا بر ضرورت تأسیس مدارس [دینی] و استمرار فعالیتهای آموزشی تأکید میکردند، به ویژه آنکه برای اصلاحطلبان اینگونه فعالیتهای آموزشی در نظام حکومتی اندونزی ـ که تعالیم مذهبی را به کلی نادیده میگرفت ـ جاذبه داشت.
البته با روی کار آمدن بامبانگ شرایط برای استحاله از درون آچه و انسجام و نظم و نسق رئیسجمهور فراهم بود و کمک کرد تا جنبش آچه آزاد که حتی برای یک روز هم تحت سلطه استعمار خارجی نبود و اسلام سیاسی را به عنوان یک اعتبار بزرگ یدک میکشید، به طور محسوسی از خواستههای خود مبنی بر استقلال اندونزی و تشکیل یک حکومت اسلامی دست بکشد.
در واقع، بامبانگ توانست از شرایط، حتی شرایط طبیعی و بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی درون و بیرون اندونزی، به نفع خود برای استیصال جنبش آچه آزاد استفاده کند؛ زیرا این جنبش نماد اسلام سیاسی و رهاییبخش از سلطه تلقی و میبایست با آن مقابله جدی میشد؛ به ویژه آنکه اندونزی دیگر نمیتوانست شاهد از دست رفتن یک استان با موقعیت ویژه ژئوپولیتیکی و سرشار از نفت و گاز، بعد از جدایی تیمور از سرزمین اصلی، باشد."