چکیده:
مقاله حاضر سیر تحّول، شیوه تلاش و سازماندهی حکومت و وزارت دفاع امریکا درخصوص بهرهگیری از نفوذ استراتژیک را به عنوان ابزار قدرت ملی، مورد بحث و بررسی قرار میدهد. چنانکه در مقاله توضیح آن خواهد آمد، ایالات متحده در جنگ جهانی دوم از دسته جنگ روانی، برای اعمال نفوذ استراتژیک خود بهره میجست اما در خلال سالهای نخست جنگ سرد، تشکیلات دیگری را تحت عنوان اداره استراتژی روانی به کار گرفت که بعدها نهاد دیگری با نام هیئت هماهنگکننده عملیات، از زمان جنگ ویتنام تا به امروز، جایگزین تشکیلات قبلی شد. حال این پرسش مطرح میشود که نهادهای مذکور، امروزه برای مقابله با تهدیدات نامتقارن قرن ۲۱، به شیوه موثری سازماندهی شدهاند یا خیر؟ این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سوال است.
خلاصه ماشینی:
"جیمز فورستال ،(١) وزیر دریاداری امریکا، در ژوئـن ١٩٤٥ از فردینـاد ابرشـتاد،(٢) معـاون رئـیس اداره تولیدات جنگ (٣) درخواست نمود تحقیقاتی در این زمینه انجام شود تا معلوم شود که برای تـأمین امنیـت ملـی در دوره پس از جنگ ، چگونه سازمانی باید تشکیل شود؟ فورستال خواستار آن بود که توصیه های مربوط در این زمینه ، تنها به بهتر سازماندهی کردن جنگ و وزارت دریاداری مربوط نشود، بلکه این مسئله را نیز مورد توجه قرار دهد که چگونه میتوان هماهنگی بیشتری میان نیروهای مسلح و دیگر وزارتخانـه های حکـومتی و سـازمانها، در ارتبـاط بـا 15 موضوعات مربوط به امنیت ملی انجام داد؟ 1 James Forrestal 2 Ferdinand Eberstadt 3 War Porductions Board ابرشتاد طی گزارشی به فورستال ، خاطرنشان کرد که ایجاد سازمانی جدید برای نیروهای مسلح و هماهنـگ کـردن اقدامات آنها با دیگر وزارتخانه ها، تنها بخشی از یک مشکل بزرگ تر است که باید حل شود.
ام ـ ٣ (٢) شورای امنیت ملی در ١٥ آوریل ١٩٦١، از اداره بودجه (٣) درخواست کرد که همچنان تأمین مالی سازمان سیا برای برنامه هایی همچون رادیو اروپای آزاد را بررسی کند و به مطالعه این مسئله بپردازد که آیا حمایت آشکار حکومت از این کار بهتر خواهد بود یا نه برخی افراد این نگرانـی را مطـرح کـرده بودنـد کـه اگـر پوشش سازمان سیا در این زمینه مورد مطالعه قرار گیرد، رادیوی یاد شده ، اعتبار خود و بنابراین تأثیرگذاریش را از 68 دست خواهد داد."