چکیده:
ایالات متحده از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران به اجرای انواع فشارهای روانی، اقتصادی، سیاسی و نظامی علیه جمهوری اسلامی مبادرت کرده است تا به هر نحو ممکن این کشور را همچون گذشته به تبعیت از خویش وادارد و منافع خویش را در ایران و منطقه خلیجفارس و خاورمیانه به شکل بهتری تامین کند. آخرین حربه دولتمردان امریکایی، بحرانسازی و ایجاد جوّی آکنده از رعب و وحشت در خصوص دستیابی جمهوری اسلامی به فناوری صلحآمیز هستهای است. این در حالی است که متحدان و پیروان امریکا در منطقه همچون رژیم صهیونیستی و پاکستان نه تنها به فناوری هستهای دست یافتهاند بلکه به ساخت و آزمایش سلاحهای اتمی خود نیز اقدام کردهاند. مقاله حاضر در صدد است تا با مقایسه فشارهای ایالات متحده بر جمهوری اسلامی و نرمش در برابر کشورهای اتمی همجوار به تبیین این فشارها در چارچوب نظریه فشارهای تعارضی بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله درصدد آن است که با مقایسه توان نظامی - هسته ای دو کشور پاکستان و رژیم صهیونیستی به عنوان کشورهای خاورمیانه ای و هم مرز یا نزدیک به مرزهای ایران با برنامه های صلح آمیز جمهوری اسلامی و همکاریهای دولت ایران با آژانس بین المللی انرژی هسته ای، به تبیین عملکرد متناقض و برخورد دوگانه واشنگتن با این مسئله بپردازد و علل چنین رویکرد ایالات متحده را تشریح نماید.
با آنکه غلامرضا آقازاده ، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران ، در چهل و ششمین کنفرانس آژانس بین المللی انرژی هسته ای که در ١٦ سپتامبر ٢٠٠٢ در وین برگزار شد، اظهار داشت که جمهوری اسلامی ایران در نظر دارد تا طی ٢٠ سال آینده با ساخت نیروگاههای هسته ای، شش هزار مگاوات برق تولید کند و با وجود اینکه بر اساس ماده چهار معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای، همه کشورها حق استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی را دارند، اما واکنش غرب و ایالات متحده به این تصریحات و به ویژه به سخنان رئیس جمهوری ایران ، سیدمحمد خاتمی در فوریه ٢٠٠٣ که اعلام کرد ایران قصد دارد چرخه کامل سوخت هسته ای را در اختیار گیرد، به گونه ای بود که گویی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای دست یافته و به تهدیدی جهانی تبدیل شده است ."