چکیده:
این مقاله درصدد کاربست نظریه نوواقع گرایی برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. هدف بررسی و نشان دادن امکان و چگونگی به کارگیری نوواقع گرایی به عنوان چارچوب مفهومی برای تبیین سیاست خارجی ایران می باشد. از این رو، سئوال اصلی آن است که آیا کاربست نظریه نوواقع گرایی برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران امکان پذیر است؟ به سخن دیگر آیا نظریه نوواقع گرایی از قدرت تبیین انگیزه ها، اهداف، تصمیم ها و رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ پاسخ موقت آن است که انگیزه ها، اهداف، تصمیم ها و رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را می توان براساس منطق و مفاهیم نظریه نوواقع گرایی تحلیل و تبیین کرد. با وجود این، باید توجه داشت که این نظریه نیز مانند سایر نظریه های متعارف روابط بین الملل و سیاست خارجی قابلیت و توان کافی برای تحلیل کلیه ابعاد و کلیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
خلاصه ماشینی:
"به گونه ای که ابعاد چهارگانه الگو و فرآیند تصمیم گیری، منافع و اهداف ملی، منابع و عوامل تعیین کننده و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب نوواقع گرایی تبیین میگردد؛ مبحثی که در منابع موجود به این صورت به آن پرداخته نشده است .
دوم ، این نوع از واقع گرایی ساختاری، موازنه تهاجم ـتدافع را به عنوان یک متغیر مهم در سیاست بین الملل و سیاست خارجی کشورها مورد توجه قرار میدهد؛ به طوری که ترکیبی از عوامل و عناصر مختلفی چون نزدیکی جغرافیایی، ماهیت قدرت و سطح فناوری کشورها نقش تعیین کننده ای در رفتار تهاجمی یا تدافعی آن ها ایفا میکند.
الگو و فرایند تصمیم گیری: برمبنای الگوی کنش گر عاقل و منطق نتیجه در نوواقع گرایی، اعم از تدافعی و تهاجمی، جمهوری اسلامی ایران نیز همانند کشورهای دیگر، دارای ارجحیت های معین و مسلمی است که بر پایه تحلیل هزینه ـ فایده آن را در سیاست خارجی پیگیری میکند.
ساختار مادی نظام بین الملل یا قطب بندی آن که برحسب تعداد قدرت های بزرگ تعریف میشود نیز عامل تعیین کننده جایگاه نسبی قدرت جمهوری اسلامی ایران و به تبع آن رفتار سیاست خارجی آن است .
از این رو، ساختار آنارشیک نظام بین الملل به عنوان یک عامل تداوم بخش ، باعث میشود تا جمهوری اسلامی ایران برپایه بیاعتمادی به سایر کشورها درصدد تأمین امنیت ملی خود از طریق حفظ و افزایش قدرت نسبیاش بر آید."