چکیده:
تصمیم بنگاه های تولیدی برای سرمایه گذاری در فعالیت های تحقیق وتوسعه ای و به کارگیری روش های تولید با فناوری روز و بهره مند از ابداع و نوآوری به تحلیل هزینه فایده نهاده هایی همچون نوآوری بستگی دارد. همچنین داشتن منابع طبیعی فراوان نیز می تواند با تاثیرگذاری بر تصمیم های اقتصادی، موجب انحراف قیمت های نسبی و گران شدن نسبی نهاده هایی همچون نوآوری گردد. لذا بررسی نقش منابع طبیعی همچون نفت و گاز در روند حرکتی متغیرهایی مانند نوآوری می تواند مفید باشد. از این رو، در مطالعه حاضر به ارزیابی تاثیر ثروت های نفتی در انحراف قیمت های نسبی و در نتیجه اثرگذاری آن بر روند حرکتی متغیر نوآوری در ایران طی برنامه های توسعه بعد از انقلاب(1390-1368) پرداخته می شود. یافته های این مطالعه نشان می دهد، درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت باعث انحراف قیمت های نسبی عوامل تولید از مسیر واقعی خود شده و همین امر زمینه را برای گران شدن نسبی عوامل تولید با ارزش افزوده بیشتر همچون نوآوری فراهم آورده است. گران شدن نسبی نوآوری در مقایسه با نهاده های سنتی نیز باعث کاهش انگیزه بنگاه ها برای سرمایه گذاری در امور تحقیق و توسعه ای شده و در نتیجه نوآوری در فرآیند تولید شکل نگرفته است. لذا می توان بیان داشت تولید در ایران با اتکاء بر عوامل تولید سنتی و با ارزش افزوده پائین صورت می پذیرد. انحراف قیمت های نسبی همچنین باعث گمراهی تصمیم گیران اقتصادی و در نتیجه اتخاذ تصمیمات نادرست و بعضا متناقض شده است، به گونه ای که سیاست گذاران به پشتوانه درآمدهای نفتی و با نگاه به قیمت عوامل تولید، منابع را به سمت نهاده های سنتی سوق داده و در عمل اقتصاد را از حرکت به سمت نهاده های دانش محور همچون نوآوری دور کرده اند.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین با توجه به اینکه از یک سو، تصمیم بنگاهها برای حرکت به سمت خلق و بکارگیری فرآیندهای به روز، افزایش سهم رشد بهرهوری کل عوامل تولید در رشد اقتصادی، ایجاد فرآیندهای جدید تولید، نوآوری در روشهای نوین به کارگیری عوامل تولید، کاهش شکاف عمیق فناوری با کشورهای توسعه یافته و در نهایت افزایش توان رقابت پذیری به هزینه فایده بکارگیری نهادهها بویژه نوآوری بستگی دارد و از سوی دیگر، منابع طبیعی فراوان میتواند با اثرگذاری بر تصمیم های اقتصادی سیاست گذاران موجب انحراف قیمت نسبی نهادههای تولید همچون نوآوری شود، لذا منطقی است که به ارزیابی اثر وفور منابع طبیعی بر نوآوری از مسیر انحراف قیمت های نسبی در کشورهای دارای چنین منابعی همانند اقتصادهای نفتی پرداخته شود.
در واقع ، میتوان موضوع را چنین جمع بندی کرد که در ایران دولت به پشتوانه درآمد نفتی عرضه کننده انحصاری ارز بوده و بواسطه غالب بودن دولت در اقتصاد و اختصاص بخش اعظم واردات به این بخش ، تقاضاکننده عمده ارز نیز محسوب میشود، لذا عموما در تعیین نرخ ارز از مکانیسم عرضه و تقاضا استفاده نشده و زمینه برای انحراف قیمت های نسبی به نفع نهادههای سنتی همچون سرمایه فیزیکی و به ضرر نهادههای دانش نظیر فعالیت های تحقیق و توسعه ای فراهم شده است ."