چکیده:
آیاتی از قرآن کریم مانند:آیه 69 نساء،64 احزاب،23 جن و 17 حشر با لفظ «خالدین فیها»از مدت عذاب گناهکاران در جهنم یاد شده است.دائمی بودن یا پایان عذاب گناهکاران از مسائل مهمیا ست که از دیرباز مورد اهتمام متکلمان،فلاسفه،عرفا و مفسران بوده است:گروهی راه افراط را در پیش گرفته و همه گناهکاران را گرفتار عذاب دائمی می دانند و گروهی دچار تفریط شده و برای همه گناهکاران پایان عذاب را روا دانسته اند.در این میان علامه طباطبایی مفسر،فیلسوف و عارف برجسته شیعه و فخر رازی مفسر و متکلم برجسته اشعری،با تبیین عقلی مساله خلود،طبق مبانی کلامی،تفسیری و فلسفی خویش،راه اعتدال را در پیش گرفته و مرز خلود و خالدین در جهنم را مشخص کرده اند.در مقاله پیش روی تلاش شده است تا ادله و مبانی این دو عالم بزرگ مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و مهم ترین شبهات ارائه شده بر نظریه خلود نقد شود.
خلاصه ماشینی:
"ب) دیدگاه علامه طباطبایی علامه طباطبایی، در تفسیر آیه «ان الذٖین کڡݧݐروا سوآٰء علیهم ءانݧذرݦݨتهݠݧݩمݨ ام لم تنذرݦݣݣهم لاٰ یݦݩؤݨمݫںݧݩݐون» (بقره / 6) مینویسد: مراد از «الذٖین کڡݧݐروا»، کافرانی هستند که بر کفر خود ثابتند و انکار در قلبشان رسوخ کرده است؛ زیرا انذار و عدم انذارشان یکسان است و فراتر از این میتوان گفت: بعید نیست مراد از «الذٖین کڡݧݐروا» در استعمال قرآنی، سران کفار قریش در آغاز بعثت باشند، مگر این که قرینهای بر خلاف این باشد؛ زیرا اگر تعبیر «سواء علیهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم» درباره همه کافران، صادق باشد، باب هدایت غیر مسلمانان بسته میشود و این بر خلاف حکمت نزول قرآن و ظواهر آیات شریفه است.
(طباطبایی، 1417: 17 / 279) نقد نظر علامه طباطبایی آنچه در ابتدای امر مشکل به نظر میرسد این است که علامه طباطبایی به خلود کفار در جهنم معتقد است، حال چگونه است که آمرزش گناه کفر را روا میداند؟ علامه طباطبایی در تفسیر «ان اللٰه یغݨفر الذنوب جمٖیعا» جواب این اشکال را چنین میدهد: این جمله، نهی از نومیدی را تعلیل نموده و نیز اعلام میدارد که تمامی گناهان، قابل آمرزشاند، پس مغفرت خدا عام است، اما آمرزش گناهان هر کس، سبب میخواهد و بهطور گزاف نخواهد بود و آنچه که قرآن سبب مغفرت، معرفی فرموده، دو چیز است: یکی شفاعت و دیگری توبه."