چکیده:
دانشمندان اسلامی تقریرهای مختلفی از علم دینی کرده اند. یکی از دیدگاه های ابتکاری در بحث علم دینی، دیدگاه عبدالله جوادی آملی است. وی که از موافقان علم دینی است، معتقد است علم اگر علم باشد (نه وهم و خیال)، حتما دینی خواهد بود و اساسا علم، غیردینی نیست و هر علمی دینی است. برای اطلاق علم دینی به همه علوم، البته صحیح بودن و روشمندانه بودن، شرط علمیت یک گزاره است. علم صائب، تفسیر خلقت و فعل الهی است و تبیین کار خدا، حتما اسلامی است، گرچه فهمنده، این حقیقت را درنیابد و خلقت خدا را طبیعت بپندارد. این دیدگاه مبانی و پیش فرض هایی دارد که در این پژوهش با رجوع به آثار مکتوب ایشان و تحلیل آن مبانی به آن ها اشاره می شود. در پایان نیز نقدهای وارد بر این دیدگاه را بیان خواهیم کرد. این نظریه در عرصه علم دینی، باوجود نظام مند بودن آن، اشکالات فراوانی دارد ازجمله؛ خلط مفاهیم الهی، دینی و اسلامی؛ ناسازگاری درونی؛ نقص روشی نظریه؛ ناروایی جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»؛ خدشه پذیر بودن لوازم دینی دانستن همه علوم؛ ناظر بودن نظریه به مقام ثبوت نه اثبات و...که مانع کارآمدی آن می شود.
خلاصه ماشینی:
علم دینی ، حجیت علم ، دین ، حجیت عقل ، جوادی آملی مقدمه آیا علم دینی اساسا ممکن است ؟ معنا و ماهیت علم دینی چیست ؟ راهکـار تولیـد آن چیست و نسبت علوم مدرن با علم مطلوب اسلامی چگونه است ؟ این ها پرسش هـایی اسـت که در بحث علم دینی مطرح است .
تفـاوت میـان ایـن دو روش در این است که در روش تفسیری با پذیرش پیش فرض اسلامی بودن فلسفة مطلق به اثبات علم دینی می پردازد اما در روش دوم ، ابتدا این پیش فـرض اثبـات مـی شـود، سـپس علـم دینـی محقق می شود (خسروپناه ، ١٣٩٣: ٤٥٠).
٨. پاسخ به شبهة دینی دانستن همة علوم در اینجا این پرسش پیش می آید که : قول به اسـلامی بـودن همـة علـوم و قـرار دادن حجیت علم عقلی در کنار علم نقلـی ، ایـن محـذور را بـه دنبـال دارد کـه بـا آشـکار شـدن نادرستی هر معرفت علمی ، خدشه ای به سـاحت معرفـت دینـی وارد مـی شـود.
توجه به نظـام فـاعلی و غـایی و نشـاندن خلقـت بـه جـای طبیعـت ، توجـه بـه متـون دینـی و جامع نگری ، ازجمله راهکارهای اسلامی شدن علوم جدید است : اگر خواستیم علوم تجربی و متون درسی دانشگاه هـا اسـلامی شـود بایـد اولا: عنـوان «طبیعت » برداشته شود و به جای آن عنـوان «خلقـت » قـرار گیـرد؛ یعنـی اگـر عـالمی بحـث می کند که فلان اثر در فلان ماده معدنی هست یا فلان گونة گیاهی چنین خواص و آثـاری دارد، با تغییر عنوان یادشده این گونه می اندیشد و آن را تبیین می کنـد کـه ایـن پدیـده هـا و موجودات چنین آفریده شده اند؛ ثانیا: عنوان خالق که مبدأ فاعلی است ، ملحوظ باشد؛ یعنی آفریدگار حکیم ، صحنة خلقت را چنین قرار داده است که دارای آثـار و خـواص ویـژه ای باشند؛ ثالثا: هدف خلقت که پرستش خدا و گسترش عدل و داد است به عنـوان مبـدأ غـایی منظور شود؛ رابعا: محور بحث ، دلیل معتبر نقلی ، مانند آیـة قـرآن یـا حـدیث صـحیح قـرار گیرد.