چکیده:
در این مقاله دیدگاه جاناتان ادواردز و فیض کاشانی درباب رابطه عقل و ایمان، به روش توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است.نتایج بر آمده نشان می دهد که جاناتان ادواردز و فیض فیض کاشانی به عنوان دو الهیدان تاثیر گذار اسلام و مسیحیت در چهار چوب الهیاتی تاکید خویش را بر کارکرد قلب معطوف داشته اند، اما علی رغم موقوف دانستن عملکرد مومنین بر رویت قلبی، هیچ گاه منکر معرفت عقلانی نگشته و آنرا حذف و یا تقبیح ننموده اند.تعبیر این دو متاله در باب عقل در نظر ابتدایی یکسان به نظر می رسد اما نتایج این تحقیق نشان می دهد که ادواردز با وجود قبول معرفت عقلانی، این نوع معرفت را در ساختار عملی ایمان مومنین بی تاثیر می شمارد، در حالیکه فیض عقل را بسترساز معرفت عملی قلب و دارای نقش ایجابی می شمارد.در این راستا فیض نه تنها بر خلاف نظر ادواردز عقل را در جریان ایمان عملی خنثی نمی شمارد بلکه برعکس معتقد است که درجات ایمان بسته به درجات عملی و عقلی مومنین متغیر خواهد بود. گرچه از نظر فیض هم مانند ادواردز علم هیچ گاه به تنهایی تعیین کننده نیست و علم همراه با تصدیق قلبی که مورد افاضه ی الهی واقع می شود.
خلاصه ماشینی:
شاید اصلی ترین نقطة اشتراک جاناتان ادواردز و فیض کاشانی تأکید فراوانی است که ایشان برجنبة معرفتی داشتن قلب در الهیات داشته اند، اما مسئلة اساسی این تحقیق تأکید بر این اشتراک نیست بلکه پرداختن به ایـن پرسـش اسـت کـه تأکیـد ایشان بر قلب در جریان معرفت الهیاتی آیا به معنای زیر سؤال بردن عقل و معرفت عقلانی است ؟ اگر چنین است چگونه عقل بـه حاشـیه بـرده مـی شـود و اگـر چنـین نیست چگونه قلب در محوریـت معرفـت قـرار مـی گیـرد؟ از سـوی دیگـر، بررسـی چگونگی تبیین رابطة عقل و ایمان در تفسیر آن دو اسـت .
آنچه که از بیان فوق روشن می شود ایـن اسـت کـه از نظر فیض علم به حقیقت اشیا از طریق عقل به تنهایی میسر نیست بلکه اولا محـل و جایگـاه درک حقایق اشیا آن طور که هستند در قلب صورت می گیرد و ثانیا اگر عقل به عنوان ابزار معرفتی دقیق (یعنی مدرک حقیقت ) باشد، در پی تعامل خود با قلب می تواند عهده دار این امر باشد.
اما سؤالی که در این جا ممکن است مطـرح شـود ایـن است که اگر ایمان با علم و بر اساس عقل شـکل مـی گیـرد، پـس چـرا تفـاوت را در میـان مؤمنین مشاهده می کنیم ؟ فیض در پاسخ به این سؤال می گویـد: «حـق آن اسـت کـه ایمـان قبول زیادت و نقصان می کند، چون از امور اعتباری و شارع بـرای آن حقـایق متفـاوتی بـر حسب مراتب مکلفین از جهت قوت و ضعف ادراک ، قرار داده است .