چکیده:
«مثالب نویسی» گونه ای از نگارش تاریخی - جدلی است که بر نقاط ضعف، کاستی ها و عیب ها تاکید دارد و مطاعن افراد یا گروه های مخالف و رقیب را در نگارش، به صورت برجسته و یکجا مطرح می کند. ادبیات مثالب نگاری، که از قرن دوم با اوج گیری نزاع های ملی و مذهبی آغاز شد، روند رو به رشدی را پیمود و تا قرن ششم، بیش از 40 کتاب با عنوان «مثالب» پدید آمد. دو نمونه از این کتاب ها، که در قرن ششم نگارش یافتند، بعض «مثالب النواصب» اثر عبدالجلیل رازی (م 585 ق) و «مثالب النواصب» اثر ابن شهرآشوب (م 588ق) است. این نوشته با بررسی تطبیقی این دو کتاب، درصدد یافتن تشابه ها و تفاوت های آنهاست. دیدگاه و رویکرد عبدالجلیل رازی دیدگاه تقریبی، اصولی و کلامی است و تلاش کرده با مشی تقریبی میان اهل سنت و شیعه، به گونه ای تفاهم برقرار سازد، بر خلاف دیدگاه و رویکرد ابن شهر آشوب که رویکرد اخباری، حدیثی و به دور از رویه تقریب است. با توجه به این دیدگاه ها، هریک از این نویسندگان روش و شیوه خاص خود را برای تدوین مطالب برگزیده است. روش عبدالجلیل مبتنی بر اقناع، تحلیل، دفاع و همراه با ادبیات محترمانه است، اما روش ابن شهرآشوب بر پایه اسکات، استناد، هجوم و همراه با ادبیات تحریک کننده است.
خلاصه ماشینی:
مثالبنویسی، عبدالجلیل قزوینی، ابن شهرآشوب، رویکردها، اخباری، اصولی مقدمه «مثالبنویسی» گونهای از ادبیات نگارشی است که تکیه و اساس آن توجه به نقاط ضعف و کاستیهای طرف مقابل است و این نکات در اینگونه نگارشها به صورت برجسته مطرح شده و تلاش میشود رسواییها و زبونیهای گروه مقابل با بستن پیرایهها و با مبالغه نشان داده شود.
چون شخصی با نام شهابالدین شافعی از بنیمشاط، که ابتدا خود در زی تشیع بود، از این مذهب بازگشت و کتابی با عنوان بعض فضائح الروافض نگاشت (تهرانی، 1408ق، ج3، ص130)، عبدالجلیل با نگارش کتاب نقض، علاوه بر اینکه با روش علمی، به شبهات و اشکالات جدلی وی پاسخ گفت، اطلاعات گرانقدری از وضعیت اجتماعی و فرهنگی شیعیان تا عصر خویش ارائه کرد.
ابن شهرآشوب، که مواضع اصولی شیعه را مناسب نمیدانسته و مشی تکیه بر اخبار را رو به ضعف میدیده، کوشیده است با نگارش این کتاب، دو هدف را نشانه رود: از یکسو، به مقابله با مخالفان اهلبیت( برخیزد، و از سوی دیگر، درصدد پاسخ به عبدالجلیل رازی و جریان همسو با وی برآید.
اما ابن شهرآشوب در پی انجام رسالتی فراتر بود و کتاب مثالب النواصب علاوه بر اینکه در برابر اهلسنت و جریان فکری آنها قرار داشت، در برابر جریانی از شیعه، که همسو با عبدالجلیل بود، نیز قرار داشت و تلاش کرد تعدیلی در آن دیدگاهها ایجاد کند.
با توجه به مقایسهای که میان آراء این دو دانشمند در این زمینه صورت گرفت، میتوان کتاب عبدالجلیل رازی را آینة تمامنمای شیعیان اصولی دانست که در آن دوره، در اکثریت بودند، و کتاب مثالب ابن شهرآشوب را نیز آینة تمامنمای گرایش دیگر شیعیان قلمداد کرد.