چکیده:
اظهارنظر شفیعیکدکنی دربارة مشخصنبودن مفهوم یک بیت بیدل، توجه ویژة پژوهشگران را به آن موجب شد تا جایی که سیدحسن حسینی فصلی از کتاب بیدل، سپهری و سبک هندی را به توضیح و شرح آن اختصاص داد و محمدرضا اکرمی در 25 صفحه از کتاب استعاره در غزل بیدل دربارة این بیت سخن گفت. علی معلّم دامغانی هم در 7 شماره از ماهنامة شعر، مباحثی درخصوص این بیت مطرح کرد. هرکدام از این صاحبنظران از زاویهای ویژه به بیت نگریستهاند، امّا بهنظرمیرسد مشکل مفهومی آن هنوز برطرف نشده است. این پژوهش در پی آن است که با واکاوی دیدگاههای پژوهشگران دیگر و با استناد به سایر ابیات بیدل، مفهوم صحیح بیت را بهدستدهد. روش تحقیق بهصورت تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از امکانات کتابخانهای است. اهمیت و ضرورت تحقیق در آن است که این بیت، نمایندة بیتهای دیریاب و مبهم بیدل است و اظهار نظرهای پیرامون آن هم میتواند نشانگر داوریهای پژوهشگران دربارة اینگونه ابیات او باشد. مهمترین نتیجة پژوهش، افزون بر رفع ابهام بیت، اثبات این نکته است که بیمعنی و غیرمنسجم بهنظررسیدن یک یا چند بیت در دیوان شاعری، نشان از ناتوانی مخاطب در کشف تناسبهای درونی اجزای شعر دارد.
خلاصه ماشینی:
حیـرت دمیده ام ، گل داغم بهانه ای است طــاووس جلــوه زار تـو آیینه خانـه ای است (بیدل ، ١٣٨٦: ٥٠٧) این بیت مطلع غزلی از بیدل است که اغلب آن را شعری عرفانی درنظرگرفته و از همین دیدگاه هم به آن پرداخته اند، اما وجود بیتی در این غزل نشان میدهد که نمیتوان آن را کاملا در محدودة عرفانی گنجانید: درد ســر تکلف مشاطـــه بـــرطــرف مـــوی میان تـــرک مرا بهله شانه ای است (همان ) این بیت را میتوان نماد ابهام هنری نامید؛ ابهامی که ریشه در ذات شعر دارد و شاعر گستره ای از احتمالات معنایی را فراروی مخاطب میگشاید تا او را در نوشتۀ خویش سهیم کند یا ذهن و اندیشه اش را به تکاپوی بیشتر وادارد.
(118 :1376 حسینی با بیان اینکه در این بیت ، چهار واژة «حیرت »، «داغ »، «طاووس » و «آیینه »، شیپور احضار معانی واقع شده اند، به ارتباط ترکیبی آنها در قالب «آیینه و حیرت »، «آیینه و داغ »، «داغ و طاووس » و «آیینه و طاووس » و نیز «چشم و آیینه و طاووس » (همان : ١١٩- ١٢٢) میپردازد و شواهدی از بیدل برای آنها ذکر میکند.
حسینی با این توضیح ، به زعم خود قصد گوینده را از این بیت بیان کرده است و تناسب بین دو مصراع را با این گونه نوشتن مصرع دوم برقرار میکند: حیرت دمیده ام ، گل داغم بهانه ای اسـت ـ طاووس جلـوه زار تو آیینه خانه ای است ـ و مینویسد: «یعنی مصراع دوم ، توضیح مصراع اول ، منتها به شکل محسوس و مجسم آن است .