چکیده:
استعمال مجاز، کنایه، استعاره و دیگر محسنات بدیعی در قرآن، از بارزترین جنبههای اعجاز بیانی قرآن شناخته شده است. اغلب اهل بلاغت و ادب، بر آن اتفاق نظر دارند؛ اما در میان مفسران اختلاف دیدگاه در بهکارگیری آن در قرآن است. علامه طباطبایی، مفسر شیعی از موافقان و شنقیطی، مفسر سلفی معاصر منکر استفاده از آن در قرآن است؛ هرچند هردو بر اصل بودن استعمال حقیقی الفاظ قرآن توافق دارند و حتیالامکان مجاز و استعاره لفظی را برنمیتابند؛ اما طباطبایی درصورتیکه ظاهرلفظ منافی با معنای عقلی و ناسازگار با بافت کلمه باشد، قائل به مجازاست و با نظریههای متفاوت سعی بر توجیه استعمال الفاظ قرآن در ما وضع له و به نحو حقیقت دارند. به نظر میرسد، نظریه "روح معنا" از طباطبایی و نظریه "نفی مجاز" شنقیطی در لایه رویین با یکدیگر تلاقی میکنند؛ ولی تفاوتهای اساسی دارند. در این مقاله این دو نظریه بررسی و مقایسه می شود. طباطبایی مجاز را بهطورکلی انکار نکرده است؛ اما با توسل به نظریه «وضع الفاظ برای ارواح معانی» دایره کاربرد مجاز را در قرآن محدود کرده است و تنها درجایی که قرینهای برخلاف ظاهر باشد، پای مجاز و استعاره را به میان کشیده است؛ اما شنقیطی با رویکرد کلامی اساساً آن را انکار کرده است.
Employing metaphor, irony, figurative expressions and other rhetorical figures is one of the most obvious expressive miracles of the Holy Quran, on which men of letters and rhetoric are unanimous. Commentators, however, disagree on their employment in the Holy Quran. Allamah Tabatabaii, a Shia commentator, accepts their employment while Shanghiti, a contemporary Salafi commentator, denies it, though both of them agree on the real employment of the Quranic terms as a principle and reject literal metaphor and figurative expressions as far as possible. Allamah Tabatabaii, however, believes in employing metaphor if the literal aspect of the term contradicts with rational meaning and its context, and tries to justify the relevant and real employment of the Quranic terms through proposing different theories. It seems that the theory of "the spirit of meaning" proposed by Allamah Tabatabaii and the theory of "rejection of metaphor" proposed by Shanghiti converge in upper level, but have fundamental differences. The present paper reviews and compares these theories. Allamah Tabatabaii does not totally reject metaphor, but limits its employment in the Holy Quran by relying on the theory of "setting terms for the spirits of meanings", and talks about metaphor and irony wherever a contradictory example exists. Shanghiti, however, basically rejects metaphor and irony on the basis of a theological approach.
Kazem Ghazizadeh[1]
Seyyed Muhammad Ali Ayazi[2]
Leila Malek al-Shoaraii[3]
خلاصه ماشینی:
مقايسه و نقد مفهوم مجاز از ديدگاه طباطبايي و شنقيطي ١ کاظم قاضي زاده ٢ سيد محمدعلي ايازي ٣ ليلا ملک الشعرايي چکيده استعمال مجاز، کنايه ، استعاره و ديگر محسنات بديعي در قرآن ، از بارزترين جنبه هاي اعجاز بياني قرآن شناخته شده است .
در اين تحقيق مقايسه تطبيقي بين آراء مفسراني چون علامه طباطبايي که نظريه روح معنـا را براي محدود کردن دايره کاربرد مجاز در قرآن مطرح کرده و شنقيطي که منکر مجـاز شـده ، 90 مقايسه و نقد مفهوم مجاز از ديدگاه طباطبايي و شنقيطي در هيچ يک از منابع صورت نگرفته است .
100 مقايسه و نقد مفهوم مجاز از ديدگاه طباطبايي و شنقيطي البته با پذيرش نظريه روح معنا مدعي شده اند، قرآن از زيباترين و رساترين شيوه هاي زبان عرب بهره گرفته است ؛ چنان که براي مثال ، ماء در اين آيه در علم زلال به کار رفته اسـت : وأن لو استقاموا علي الطريقه لأسقيناهم ماء غـدقا (جن ،۱۶) و نيز نور در اين آيه در درخشش فروزان معنوي: وأشرقت الأرض بنور ربها (زمر،۶۹).
مقايسۀ دو ديدگاه صاحبان نظريه روح معنا چون علامـه طباطبـايي، هيچ يـک بـا ديـدگاه اهـل ظـاهر چـون شنقيطي سر سازش نداشته اند؛ بنابراين هرگز ممکن نبوده است بپذيرد که مثلا "يدالله " در همان 107 کاظم قاضي زاده ، سيد محمدعلي ايازي ، ليلا ملک الشعرايي مـعناي ظـاهري و محسوس خود استعمال شده است يا مـراد از "عـرش خدا" تـختي اسـت کـه پادشاهان بر آن تـکيه ميزنند.