چکیده:
ﺳﺎﺑﻘﮥ رواﺑﻂ اﯾﺮان و ﭼﯿﻦ ﺑﻪ ﺣﺪود 2500 ﺳﺎل ﭘـﯿﺶ ﻣـﯽ رﺳـﺪ و آن را ﻣﺴـﺘﻨﺪات ﺗـﺎرﯾﺨﯽ از دوران اﺷﮑﺎﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺟﺎده ﺗﺠﺎری اﺑﺮﯾﺸﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﺶ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ از آن در ﺗﺼﺮف دوﻟﺖ ﭘـﺎرس ﺑـﻮد، زﻣﯿﻨﻪ ارﺗﺒﺎﻃﺎت اﯾﺮان و ﭼﯿﻦ را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﺮد. ﻫﻨﺮ ﺳﻔﺎﻟﮕﺮی از زﻣﺎن ﻫﺎی دور در ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﻫﺎی اﯾـﺮان و ﭼﯿﻦ راﯾﺞ ﺑﻮده اﺳﺖ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮدﮔﯽ رواﺑـﻂ ﻣﯿـﺎن اﯾـﻦ دو ﺧﻄـﻪ در دوره اﺷـﮑﺎﻧﯿﺎن، وﺟـﻮد ﺗﺒﺎدﻻت ﻫﻨﺮی از ﻟﺤﺎظ ﺗﮑﻨﯿﮏ، ﻓﺮم و رﻧﮓ در ﺳـﻔﺎﻟﮕﺮی اﻣـﺮی دور از ذﻫـﻦ ﻧﯿﺴـﺖ. ﻣﻘﺎﻟـﻪ ﺣﺎﺿـﺮ ﺗﻼش دارد ﮐﻪ ﭘﺲ از ﺗﻮﺻﯿﻒ ﺳﻔﺎﻟﮕﺮی در دوران اﺷﮑﺎﻧﯽ و ﻫـﺎن، ﺗـﺄﺛﯿﺮ اﯾـﻦ دو ﺧﺎﺳـﺘﮕﺎه ﺑـﺮ روی ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ را ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻨﺪ. ﻫﺪف از اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﯾﺎﻓﺘﻦ وﺟﻮه ﻣﺸﺘﺮک و ﻣﯿﺰان ﺗﺄﺛﯿﺮﮔـﺬاری ﻣﯿـﺎن اﯾـﻦ دوﺳﺮزﻣﯿﻦ در زﻣﯿﻨﻪ ﻫﻨﺮ ﺳﻔﺎﻟﮕﺮی اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ ﺑﺮﺧﯽ از ﻓﺮم ﻫﺎ و ﻟﻌـﺎب ﻫـﺎی ﺑـﻪ ﮐـﺎر رﻓﺘـﻪ در ﺳﻔﺎﻟﯿﻨﻪ ﻫﺎی اﺷﮑﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﭼﯿﻦ رﻓﺘﻪ و ﻧﻤﻮد آن در آﺛﺎر ﺳﻔﺎﻟﯿﻦ ﺑﻪ ﺟﺎی ﻣﺎﻧﺪه از ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻫﺎن دﯾـﺪه ﻣﯽ ﺷﻮد. اﯾـﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ از ﻧـﻮع ﺑﻨﯿـﺎدی اﺳـﺖ و ﺑـﻪ روش ﺗﻮﺻـﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠـﯽ و در ﺟﻬـﺖ ﺑﺮرﺳـﯽ ﺳﻔﺎﻟﯿﻨﻪ ﻫﺎی اﺷﮑﺎﻧﯽ و ﻫﺎن از ﻃﺮﯾﻖ ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای و اﺳﻨﺎدی ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘـﻪ اﺳـﺖ و ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ از اواﺳﻂ دوره اﺷﮑﺎﻧﯽ و اواﺧﺮ دوره ﻫﺎن ﻧﻮآوری ﻫﺎﯾﯽ در ﻫﻨﺮ ﺳﻔﺎﻟﮕﺮی اﯾـﻦ دو ﻣﻨﻄﻘـﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪه ﮐﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ اﯾﻦ دو ﺗﻤﺪن ﺑﺮ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ را آﺷﮑﺎر ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
According to Parthian documents Sino-Iranian relations date back to 2500 years ago. The Silk Road was significantly under the Parthian control and facilitated Iran-China communications. The Iranians and Chinese have long known the art of pottery، and due to vast relations between the two lands under the Parthians، it is quite conceivable that immense artistic exchange in pottery techniques، forms and color had occurred. The current article seeks to describe the status of the art of pottery under the Han and Parthian dynasties and evaluate the mutual impact of these two on one another. The research aims to find commonalities and the degree to which the two civilizations bore upon each other in the field of pottery. It appears that some forms and glazes used in Parthian earthwares found their way into China، as their trace is observed on porcelain works under the Han dynasty. This research is fundamental by nature and employs descriptive-analytical method to study the Parthian and Han porcelain works. It uses library sources and archived documents in order to indicate that from mid-Parthian and late-Han eras innovative trends were observed in the two regions’ pottery craft which attests to the interaction and mutual impact of the two civilizations.
خلاصه ماشینی:
"سربازان جاویدان ، کمانداران پارسی و نقش فروهر و اسفنکس و گریفون های دوره هخامنشی به صورت برجسته روی آجرهای لعابدار استفاده از لعاب را در این دوره نشان میدهد و بیـان کننـده ایـن واقعیـت اسـت کـه سـفالگران هخامنشی با لعابکاری کاملا آشنا بوده اند و در دوره اشکانی و ساسـانی اسـتفاده از لعـاب امری متداول بوده است (توحیدی، ١٣٧٩: ١٦٥).
فن ساخت این سـفال هـای لعابدار در همه نقاط چین مرسوم بود، اما از نمونه های به دست آمده روشن است کـه رواج این سفال ها از شرق چین آغاز شـده و شـروع بـه پیشـرفت کـرده اسـت و بـرای مصـارف گوناگون اشکال متنوعی ساخته شده است (١٩٩٠:٦٧ ,LUYAW).
در روزگار پادشاهان سلسله هان سفال بیلعاب بـا نگاره قالب زده در چین بسیار رواج داشته ، در حالی کـه در روزگـار اشـکانیان در ایـران گونه های سفالین با لعاب سبز فراوان بود و بـه بـاور بیشـتر دانشـمندان ، لعـاب سـبز یـا قهوه ای رنگ ظروف چینی که در روزگار سلسله هان در چین دیده میشود، چینیهـا از ایران آموخته اند.
با اینکه لعـاب سـاخت چـین از دیـدگاه آمیختگـی مـواد بـا برخـی از نمونه هایی که در سلوکیه به دست آمـده ، سـازگاری نـدارد، امـا شناسـایی آن در چـین هم زمان با پیوستگی بازرگانی با ایران و رونق جاده ابریشم بـوده اسـت و حـال آنکـه در ایران ، مدت ها پیش از سده سوم حتی از روزگار کاسیت ها (در مرز ١٢٥٠ سـال پـیش از میلاد) به کار بردن لعاب روی باردان های سفالین مرسوم بود و پیکرهای سفالین شـوش را با لعاب درخشان سفید رنگ آرایش میدادند، بر این پایه ، آشکار میشـود کـه سـاخت لعاب از ایران به کشور چین رفته است ."