چکیده:
دو مسئله اصلی این پژوهش عبارتاند از: رهیافت جوامع حدیثی امامیه به آموزه زیبایی فوقالعاده یوسف(ع) چیست؟ و مستندات روایی این آموزه از چه میزان اعتبار برخوردار است؟ برای پاسخ به این مسائل، احادیث این آموزه در میراث حدیثی امامیه را به روش تخریج ـ بازیابی، استخراج و طبقهبندی کردیم و به چهار حدیث معیار دست یافتیم که میتوان آنها را به دو گونه «یوسف، زیباترین مخلوق» و «زیبایی یوسف، پاداش مومنان در قیامت» تقسیم کرد. اعتبارسنجی سندی و دلالی این احادیث نشان میدهد که اسناد و متون آنها با آسیبهایی چون ارسال سند، موافقت با اهل کتاب و عامه و تعارض با عصمت انبیا روبهرو است که استناد به آنها را در معارف اسلامی با مشکل روبهرو کرده است. فرضیه نگارنده صدور این روایات در فضای تقیه، به دلیل غلبه دیدگاه مشهور عامه بوده که خود متاثر از دیدگاه اهل کتاب است.
خلاصه ماشینی:
روایت زیبایی یوسف (علیه السلام) در منابع حدیثی امامیه؛ مستندات و آسیبها علی راد [تاریخ دریافت: 18/11/95؛ تاریخ پذیرش: 25/12/95] چکیده دو مسئله اصلی این پژوهش عبارتاند از: رهیافت جوامع حدیثی امامیه به آموزه زیبایی فوقالعاده یوسف7 چیست؟ و مستندات روایی این آموزه از چه میزان اعتبار برخوردار است؟ برای پاسخ به این مسائل، احادیث این آموزه در میراث حدیثی امامیه را به روش تخریج ـ بازیابی، استخراج و طبقهبندی کردیم و به چهار حدیث معیار دست یافتیم که میتوان آنها را به دو گونه «یوسف، زیباترین مخلوق» و «زیبایی یوسف، پاداش مؤمنان در قیامت» تقسیم کرد.
کهنترین نقل این روایت را عیاشی در تفسیر خود چنین گزارش کرده است: عن أبی بصیر عن أبیعبدالله علیه السلام قال: سمعته یقول من قرأ سورة یوسف علیه السلام [فی کل یوم أو] فی کل لیلة بعثه الله یوم القیمة و جماله علی جمال یوسف علیه السلام، و لایصیبه یوم القیمة ما یصیب الناس من الفزع و کان جیرانه من عباد الله الصالحین، - ثم قال: ان یوسف کان من عباد الله الصالحین – و أومن فی الدنیا أن یکون زانیا أو فحاشا (عیاشی، بیتا: 2/166).
البته در فرض حمل مفهوم نادر به قلّت نیز همچنان تردید درباره اعتبار این روایت باقی است، زیرا ابنشهرآشوب در نقل آن تفرد دارد و در سایر منابع روایی و غیرروایی متقدم امامیه نقل نشده است و نمیتواند نادربودن آنها را از طریق اقبال عالمان امامیه جبران کرد.
2. بررسی منابع متقدم امامیه نشان میدهد که صدوق در نقل روایت اول از روایات دسته دوم متفرد است و در سایر منابع چنین نقلی گزارش نشده است و این تفرد از اعتبار آن میکاهد.