چکیده:
مسئله وجود پیشین انسان، یعنی حضور انسان در عوالمی پیش از این عالم، از جمله مسائل کلامی کلیدی در تاریخ عقاید امامیه است که هر گونه موضع مثبت یا منفی در قبال آن، عملا سمتوسوی بخش اعظم دیگر مباحث کلامی را تعیین میکند. عالمان امامی در مدارس کلامی متوالی مواضع متفاوت و متضادی را درباره این مسئله برگزیدهاند و موافق موضع خود و علیه موضع مقابل استدلال کردهاند. یکی از مدارس مهم کلامی، مدرسه ری در قرن ششم است. این مقاله با بررسی آثار برجایمانده از عالمان این مدرسه نشان میدهد که اکثر یا کثیری از عالمان مدرسه ری به پیروی از مدرسه بغداد، منکر وجود پیشین انسان در عالم ذر بودهاند. این مقاله همچنین نشان میدهد روایات خلقت نوری اهلبیت: در مدرسه ری افزایش کیفی داشته است و در آثار برخی از عالمان این مدرسه روایاتی درباره این مسئله درج شدهاند که مضامین عالی آنها در روایات دو مدرسه پیشین، قم و بغداد، سابقه ندارد. از آنجا که آثار عالمان ری متضمن هیچگونه تصریحی به انکار خلقت نوری اهلبیت: نیست و تصریحات ایشان صرفا معطوف به انکار عالم ذر است، این مقاله نتیجه میگیرد که همه عالمان ری یا دستکم کسانی که اهتمام ویژهای به گردآوری روایات فضایل اهلبیت: داشتهاند، مضمون این احادیث را پذیرفته بودند یا دستکم برخلاف بغدادیان از تصریح به تاویل آنها اجتناب میکردند.
خلاصه ماشینی:
رد عوالم پیشین سه دسته از عالمان ری را بهترتیب، با اطمینان، ظن قوی و احتمال قوی میتوان در زمره مخالفان عوالم پیشین دانست: نخست کسانی که تصریح به مخالفت دارند؛ دوم کسانی که تکرار اندیشههای کلامی بغداد در کتبشان در دیگر موضوعات کلامی میتواند نشانهای باشد برای همسویی ایشان با بغدادیان در نفی عوالم پیشین؛ سوم محدثانی که احادیث راجع به عوالم پیشین را در کتب خود نگنجانیدهاند، درحالیکه انتظار میرود به تناسب موضوع کتاب گنجانیده باشند.
محمدبنحسن مقری نیشابوری (زنده در میانه قرن ششم) از جمله این عالمان عقلگرا محمدبنحسن مقری نیشابوری نویسنده کتاب التعلیق است که تاریخ ولادت و وفاتش دقیقاً مشخص نیست؛ اما میدانیم قطبالدین راوندی که در سال 573 از دنیا رفته (موحدی ابطحی، 1409 الف: 1/7) او را دیده و از او روایت کرده است (راوندی، 1409 الف: 2/795؛ همو، 1407: 27).
المنقذ من التقلید از جمله در بحث امامت، مسلکی عقلگرایانه را در پیش گرفته است و اصل امامت و نیز اوصاف امام را از منظر وجوب عقلی بررسی میکند؛ مثلاً نظیر سید مرتضی و شیخ طوسی (طوسی، 1382: 1/253) نتیجه میگیرد که لازم نیست امام به حرف و صنایع داناتر از دیگران باشد و در این موارد به اهل خبره مراجعه میکند و نظر ایشان را ملاک قرار میدهد (حمصی، 1412: 2/292).
عبدالرحمنبناحمد خزاعی (زنده در قرن ششم) در میان چهل حدیثی که عبدالرحمنبناحمد خزاعی با سند متصل از مشایخ خود در کتاب الاربعین عن الاربعین فی فضائل علی امیرالمؤمنین نقل میکند، هیچ حدیث خلقت نوری و هیچ روایتی که از عوالم پیشین سخن بگوید وجود ندارد.