چکیده:
بعدی از کاوش در زبان شعر، بررسی گزینش واژگان شعری است. با تحقیق در چرایی گزینش واژگان میتوان به مسائلی از دنیای درون و برون شاعر دست یافت که در واژگان شعرش نهان است. شخصیّت و روحیّات شاعر به عنوان مهمترین عامل در گزینش واژگان شعر، سبب میشود واژهها، حامل بار معنایی فراتر از معانی اصلی و اوّلیّة خود باشند که به آنها، معانی ثانوی یا تضمّنی گفته میشود. معنای تضمّنی بیانگر از احساس شاعر به پدیدههاست که در برخی واژههای شعر مندرج میگردد. نظامی گنجهای از شاعرانی است که در خلق آثار خویش علاوه بر توجّه به زیباییهای لفظی که بر قدرت نفوذ کلامش میافزاید، تلاشی کرده عواطف و احساسات، تفکّرات، جهاننگری و عقاید خویش را نیز بیان نماید؛ لذا بررسی آثارش از حیث زبانی میتواند شرایط مناسبی به منظور شناخت بهتر خصوصیّات فکری و روانی او فراهم سازد. ما با کاوش در حوزة واژگان پرکاربردی که دارای معانی تضمّنی است و بررسی چگونگی معناداری آنها در خمسة نظامی، سعی نمودهایم به ترسیم مشخّصاتی از جهانبینی شاعر و گرایشهای روحی او بپردازیم. واژههای مورد بررسی در این جستار، به ترتیب بسامد عبارت¬اند از: «خون»، «سایه»، «کلید»، «چراغ» و «عشق». معانی ضمنی برخاسته از این واژهها گاه به سبب مجاورت با واژههای دیگر در بافت کلام، تقویت میشود. یافتههای این پژوهش نیز، تاثیر ناملایمات و خشونتهای دوران پرآشوب شاعر، جست¬وجوی او در جهت دستیابی به امنیّت و آرامش و تلاش برای مقابله با مشکلات را نشان میدهد.
Takhallos (transition verse) in ode (qasideh) refers to the transition from introduction (Tashbib، Nasib) to the body of the text (praise). Transition verse is an important part of the ode، and its literary function in rhetorics is called skillful transition verse or ‘hosen- etakhallos’. Poets were aware of its importance، and have used various literary methods when they wanted to move from introduction to praising. In this research the poems of some prominent poets in 5th and 6th century like Farrokhi Sistani، Onsori، Manuchehri، and Anvari will be studied thoroughly first، and considering other poems of the other prominent poets different methods they used to connect introduction to the praise. Furthermore، criteria for transition verse criticism will be studied in the books of rhetoric to find out the rhetoricians’ views about this issue. The results of this research which was done using a descriptive-analytical approach showed that rhetoricians paid attention to the praised dignity، the poet’s selfrespect، and the rhetoric in their critiques about the transition verse. This study shows literary critics pay attention to praised position، poets’ magnanimity and poetry coherence. The most important methods for transition-verse are literary images and narrative possibilities. The most important methods for Takhallos consist of figures of speech like simile، euphemism، and narrative tool، especially creating the setting. It is also revealed that the theme of the introduction plays role in the quality of the transition verse، for example in the odes which start with complaint the transition verse is not that interesting and usually has changed into demand and request.
خلاصه ماشینی:
این نوع معنا کـه زائـد بـر معنای اصلی است و صفت ثابت و فراگیر آن نیست بـا تغییـر تجربـه ، زمـان یـا فرهنـگ تغییر می یابد؛ همچنین «این معنای ضمنی که گاه به صورت هاله ای از معانی نیـز نمـود می یابد، برخی اوقات با خصوصیات پدیدهای که مورد اشـارة آن اسـت ، پیونـد مـی یابـد» (پالمر، ١٣٨١: ١١٣)؛ مثلا خورشید علاوه بر معنای شناختی آن که نزد همه یکسان اسـت ، معانی تضمنی ای دارد که گاه با خصوصیات و ویژگی هـای آن در پیونـد اسـت : عظمـت ، محبت ، افشاگری یا عدالت ؛ اما نکته در اینجاست که گاهی آن معنای تضمنی نیز بسـیار متداول و آشنای اذهان می گردد؛ لذا شـاعر بـا بـه کـارگیـری واژه یـا واژگـانی در محـور همنشینی کلام، معنای مورد نظر خویش را که نشان از احساس او نسبت بـه آن پدیـده دارد در واژههای شعرش مندرج می سازد؛ به طور مثال: همان واژة «خورشـید» کـه دارای معانی تضمنی با بار عاطفی مثبت بود (عظمـت ، محبـت ، عـدالت و...
برخی واژگان پربسامد در شعر نظامی بـه همـراه معـانی تضـمنی و در کنـار واژگـان تقویت کنندة معنای آنها را می توان در چند عنوان بررسی کرد: خون واژهای که در تصاویر و توصیفات پنج گنج نظامی ، در جایگاه نخست از حیث بسـامد و نیز معانی ضمنی مندرج در آن، قرار می گیرد و حاوی مهـم تـرین دغدغـه هـای روحـی شاعر است ، واژة «خون» است .