چکیده:
تخلّص در قصیده به معنی گریز زدن از مقدمه به متن اصلی است. تخلّص از خش¬های مهم قصیده به شمار میرود و از کاربرد ادبی آن در بلاغت با عنوان «حسن تخلّص» یاد شده ¬است. قصیده¬سرایان نیز از اهمیّت آن آگاه بوده، در گریز به مدح از شیوه¬های متعدّد و متنوّع ادبی بهره ¬برده¬اند. در این تحقیق ابتدا با بررسی کامل اشعار قصیده¬سرایان برجسته قرن 5 و 6 از جمله فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری و انوری و با توجه به قصاید دیگر قصیده¬سرایان برجسته ادب فارسی، شیوه¬های تخلص به مدح معرفی¬ شده تا روشن گردد که قصیده-سرایان با چه شگردهایی مقدمه را به مدح پیوند زده¬اند. همچنین ملاک¬های نقد تخلّص به مدح، در کتب بلاغت بررسی شده تا روشن گردد دیدگاه بلاغیون درباره نقد تخلص به مدح چه بوده است. نتیجه این تحقیق که به شیوه تحلیل و توصیف انجام¬ شده ¬است، نشان داد که علمای بلاغت در نقد تخلّص قصیده، به حفظ شان و مقام ممدوح، مناعت طبع شاعر و بلاغت کلام، به¬ویژه انسجام سخن، توجه فراوان داشتهاند. مهم¬ترین شیوه¬های تخلّص به مدح نیز بهره¬گیری از صنعت¬های بیانی از جمله تشبیه و حسن تعلیل و امکانات روایی به¬ویژه فضاسازی بوده ¬است. همچنین معلوم شد که موضوع مقدمه در کیفیت تخلص به مدح موثر است؛ چنان¬که قصایدی که با شکوه و شکایت شروع شده¬اند تخلّص به مدح آن جلوه¬¬ای ندارد و اغلب با تقاضا و خواهش به مدح انجامیده ¬است.
According to the ancient sources، Tankalucha manuscript is one of the oldest works related to astronomy which has been written in Sassanid era based on Iranian astronomy and stories of the time it was written. According to astronomical literature، after being written in middle Persian (Pahlavi)، Tankalucha has been translated into Syriac and later into Arabic in Islamic era. This work has been an information resource for the large number of other works related to astrological literature. Although، there is no evidence of its Syriac translation، there are some manuscripts of its Arabic and Farsi translations، and Tankalucha 1074 H.A. is one of its Farsi translations. Tankalucha 1074 A.H. was rewritten by “Mohammad Taghi-ibn-e-Haji Mohammad Mashadi” in Nastaliq by the command of the king. Subject of the manuscript is foretelling and explanation of the fortune in 360 degrees in ecliptic circle. The unique characteristic of the manuscript which makes it different from the former and latter manuscripts is its motifs. In fact the motifs are visual interpretations of the foretelling texts. No significant difference is observed in any of the other manuscripts except for “the style of calligraphy” and “the date of writing”. This article has two goals. First، it answers the question that whether Tankalucha 1074 A.H. was the only manuscript containing motifs. According to the description of the illustrated Tankalucha in the poems of the two poets of the 6th (hijri) (Khaqani and Nizami) illustrated Tankalucha (11th century) goes back to 6th century، and this rejects its uniqueness. On the other hand، in historical resources، Tankalucha goes back to pre-Islam era. The main goal of this article is learning about the history of the book، and finding the answer to the question that Tankalucha expresses the beliefs of which group of people. According to some external old resources and focusing on some of the elements in Tankalucha 1074 A.H. text، and its representation in motifs lead us to Citation to the beliefs of Sabian religion.
خلاصه ماشینی:
ابیات زیر تخلص در قصیدهای را نشان می دهد که شاعر چهار بار تجدیـد مطلـع کـرده و هر بار نیز نام شعری خود را، همراه با مفاخره، پیش از تخلص قصیده آورده است : بـا اثـر داغشـان هـر دم سـلطان عشـق گویــد خاقانیــا خــاک تــوام مرحبــا رو به هنر صدر جوی بر در صدر جهـان رو به صـفت بـازگرد بـر در اصـحاب مـا جــاه بــراهیم بــین گشــته بــراهیم وار مکرم اخـوان فقـر بـر سـر خـوان رضـا ابیات پایانی تجدید مطلع دوم: بـر ســر کـوی تــو مـن نایــب خاقــانیم بو که بـه دیـوان عشـق نـام برآیـد مـرا موی شکافم به شعر، موی شدستم ز غم لیــک نگــنجم همــی در حــرم مقتــدا صـدر بـراهیم نـام، راد سـلیمان جـلال خواجه موسی سخن ، مهتر احمـد سـخا ابیات پایانی تجدید مطلع سوم: گفتم امروز کیست تازه سخن در جهـان گفت کـه خاقـانی سـت بلبـل بـاغ ثنـا مادح شیخ امام، عالم عامـل کـه هسـت ناصـــر دیـــن نبـــی ، مفتخـــر اولیـــا ابیات پایانی تجدید مطلع چهارم: یا رب خاقانی سـت بانـگ پـر جبرئیـل خانه و کاشانه شـان بـاد چـو شـهر سـبا هم بنماند چنین هم بـود از قـدر صـدر درد ورا انحطــــاط، رنــــج ورا انتهــــا (خاقانی ، ١٣٧٤: ٣٦-٣٨) ملاکهای نقد تخلص از دیدگاه علمای بلاغت چنانکه گفته آمد، در تعریف تخلص و حسن تخلص ، بر سه نکته تاکید شـده اسـت : لفظ خوب، معنی خوب و پیوند خوب میان مقدمه و تخلـص ، امـا آنچـه در نقـد تخلـص آمدهاست اغلب نقد معنی و مفهوم تخلص و مناسبت آن برای مدح است : رعایت شأن ممدوح در برابر معشوق سخن علمای بلاغت در نقد تخلص ، بیشتر آن است که جایگاه و شأن ممدوح حفـظ شود و اگر غیر از این باشد تخلص قبیح است : «و اما تخلص قبیح آن است کی از غـزل و تشبیب به مدح ممدوح چنان نقل کند کی گویی استعانت می کند بدو در ادراک مـراد از معشوق» (شمس قیس رازی، ١٣٨٧: ٣٢٤).